معنی ظاهره - فرهنگ فارسی عمید
معنی ظاهره
- ظاهره
- مؤنث واژۀ ظاهر، پیدا، آشکار، هویدا، نمایان، از نام های خداوند
تصویر ظاهره
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با ظاهره
ظاهره
- ظاهره
- مونث ظاهر: ثمره ظاهره. مونث ظاهر بنگرید به ظاهر و بیرون زده برون جسته چشم، بلند تای، بلند پشته: زمین، دیداری آشکاره پدید نمود، آبخور، نیمروز
فرهنگ لغت هوشیار
طاهره
- طاهره
- پاک، خالص، مؤنث طاهر، زن پاک، مبرا از عیب، لقب فاطمه زهرا (س)، لقب خدیجه همسر پیامبر (س)
فرهنگ نامهای ایرانی