جدول جو
جدول جو

معنی ظنین - جستجوی لغت در جدول جو

ظنین
آنکه به کسی یا چیزی مظنون است، بدگمان
تصویری از ظنین
تصویر ظنین
فرهنگ فارسی عمید
ظنین
(ظَ)
متهم. مظنون. صاحب تهمت. تهمت زده. تهمت نهاده شده. تهمت کرده شده
لغت نامه دهخدا
ظنین
کسی که نسبت باو بدگمان باشند
تصویری از ظنین
تصویر ظنین
فرهنگ لغت هوشیار
ظنین
((ظَ))
مورد اتهام واقع شده، بدگمان نسبت به دیگران
تصویری از ظنین
تصویر ظنین
فرهنگ فارسی معین
ظنین
بدگمان، شکاک، کج اندیش، متهم، مظنون
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بنین
تصویر بنین
(دخترانه)
نوعی گیاهی خوراکی که در بهار می روید (نگارش کردی: بهنین)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از حنین
تصویر حنین
(پسرانه)
اشتیاق، ناله، زاری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طنین
تصویر طنین
(دخترانه)
انعکاس صوت، پژواک، خوش آهنگی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از آنین
تصویر آنین
خم کوچک سفالی که دوغ در آن بریزند و بزنند تا کرۀ آن گرفته شود، خمچه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انین
تصویر انین
آه و ناله، آه سوزناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنین
تصویر سنین
سنه ها، سالها، جمع واژۀ سنه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظنون
تصویر ظنون
ظن ها، گمان ها، حدس ها، جمع واژۀ ظن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طنین
تصویر طنین
انعکاس صدا، پژواک، خوش آهنگی، صدای ناقوس، زنگ و مانند آنکه در گوش می پیچد، صدای مگس، پشه یا زنبور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حنین
تصویر حنین
بانگ کردن از شادی یا غم، مهر و شفقت و اشتیاق، ناله، زاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنین
تصویر تنین
ماهی، مار بزرگ، اژدها
تنین فلک: در علم نجوم، از صورت های فلکی نیمکرۀ شمالی به شکل اژدها که قسمتی از آن بین دب اکبر و دب اصغر قرار دارد، اژدهای فلک، کهکشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عنین
تصویر عنین
مردی که قادر بر جماع نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طنین
تصویر طنین
آواز مگس، وزوز، بانگ پشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضنین
تصویر ضنین
ناکس، حسود
فرهنگ لغت هوشیار
مرد بد گمان، مرد سست و ضعیف که نتوان بدو اعتماد کرد، جمع ظن گمان ها پنداشت ها. بد گمان: مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظنان
تصویر ظنان
رویز گر بد گمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنین
تصویر عنین
چسو خشک کون بی تم بی کمر مردی که بر جماع قادر نباشد
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از مهمترین آلکالوئید های موجود در پوست درخت گنه گنه است و آن بحالت ملح سولفات استخراج میشود. ملح مزبور منشا تهیه دیگر ترکیبات کینین است. کینین را بعنوان تب بر و جهت جلوگیری از بروز تبهای نوبه یی خصوصا مالاریا بکار میبرند و در بعض تبها که با کینین معالجه نشوند هنوز هم پوست درخت گنه گنه را ترجیح دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظعین
تصویر ظعین
فرا رونده (کوچ کننده) رونده فرا پرواز
فرهنگ لغت هوشیار
جمع سنه، سا ل ها شتان، خشکسال ها همزاد همسال، سونش، زمین چریده، تیزکردن تیغ جمع سنه در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) سالها سنون
فرهنگ لغت هوشیار
قرین و همتا و حریف و همزاد اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است اژدها که ماری بزرگ است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خنین
تصویر خنین
گریه در بینی، خنده در بینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حنین
تصویر حنین
ناله و زاری، بانگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چنین
تصویر چنین
بدینگونه، بدینسان، اینطور، مانند این
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جنین
تصویر جنین
هر چیز پوشیده و مستور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رنین
تصویر رنین
گریه و زاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بنین
تصویر بنین
فرزندان پسران پسران فرزندان
فرهنگ لغت هوشیار
ظرف کره گیری از ماست، خم کوچک سفالین که دوغ در آن ریزند و جنبانند تا کره آن جدا شود انین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از انین
تصویر انین
((اَ نِ))
ناله، آواز سوزناک، آنین هم گویند
فرهنگ فارسی معین
خم کوچک سفالین که دوغ را در آن می ریختند و آرام آرام تکان می دادند تا کره از آن جدا شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از جنین
تصویر جنین
رویان
فرهنگ واژه فارسی سره