دهی از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 46000گزی جنوب الیگودرز، کنار راه مالروسکانه به گشان. کوهستانی و سردسیر و دارای 714 تن سکنه. آب آن از قنات و چاه. محصول آنجا غلات، لبنیات، چغندر و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع در 46000گزی جنوب الیگودرز، کنار راه مالروسکانه به گشان. کوهستانی و سردسیر و دارای 714 تن سکنه. آب آن از قنات و چاه. محصول آنجا غلات، لبنیات، چغندر و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی که در 5 هزارگزی جنوب باختری جویبار واقع شده و دشت و معتدل و مرطوب است. و 70 تن سکنه دارد. آبش از چاه و آب بندان. محصولش برنج، پنبه، غلات، صیفی، کنجد و کنف. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی است از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی که در 5 هزارگزی جنوب باختری جویبار واقع شده و دشت و معتدل و مرطوب است. و 70 تن سکنه دارد. آبش از چاه و آب بندان. محصولش برنج، پنبه، غلات، صیفی، کنجد و کنف. شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
آن دسته از صوفیه که به جهت رعایت کمال اخلاص، نیکی خود را از خلق پنهان می کردند و بدی خود را مخفی نمی داشتند و آنها را ملامتیه و ملامیه نیز می گویند. (ترجمه رسالۀ قشیریه چ فروزانفر فهرست اصطلاحات و نوادر لغات ص 781 و 782). اینان پیروان ابوصالح حمدون بن احمد بن عمارۀ قصارند و قصاریه و قصاریان نیز نامیده می شوند. او می گفت: ’الملامه ترک السلامه، ملامت دست بداشتن سلامت بود و چون کسی قصداً به ترک سلامت خود بگوید و مر بلاها را میان اندر بندد و از مألوفات و راحت جمله تبرا کند مر امید کشف جلال و طلب مآل را تا به رد خلق از خلق نومیدگردد و طبعش الفت خود از ایشان بگسلد هر چند از ایشان گسسته تر بود به حق پیوسته تر بود’. (کشف المحجوب ص 74). جماعتی باشند که در رعایت معنی اخلاص و محافظت قاعده صدق غایت جهد مبذول دارند و در اخفای طاعات و کتم خیرات از نظر خلق مبالغت واجب دانند با آنکه هیچ دقیقه از صوالح اعمال مهمل نگذارند و تمسک به جمیع فضایل و نوافل از لوازم شمرند. و مشرب ایشان در کل اوقات تحقیق معنی اخلاص بود و لذتشان از تفرد نظر حق به اعمال و احوال ایشان، و همچنانکه عاصی از ظهور معصیت بر حذر بود ایشان از ظهور طاعت که مظنۀ ریا باشدحذر کنند تا قاعده اخلاص خلل نپذیرد و بعضی گفته اند: الملامتی هو الذی لایظهر خیراً و لایضمر شراً. و این طایفه هرچند عزیزالوجود وشریف الحال باشند ولکن حجاب وجود خلقیت هنوز از نظرشان به کلی منکشف نشده باشد و بدان سبب از مشاهدۀ جمال توحید و معاینۀ عین تفرید محجوب مانده اند. اخفای اعمال و ستر احوال خود از نظر خلق، مشعر و موذن است به رؤیت وجود خلق و نفس خود که مانع معنی توحیدند. و نیز نفس از جملۀ اغیار است، تا هنوز خود بر حال خود نظر دارند اخراج اغیار از مطالعۀ اعمال و احوال خود به کلی نکرده اند و فرق میان ایشان و صوفیه آن است که جذبۀ عنایت قدیمی، هستی صوفیه به کلی از ایشان انتزاع کرده بود و حجاب خلق و انانیت از نظر شهود ایشان برداشته، لاجرم در اتیان طاعات و صدور خیرات خود را و خلق را در میان نبینند و از اطلاع نظر خلق مأمون باشند و به اخفای اعمال و ستر احوال مقید نه. اگر مصلحت وقت در اظهار طاعات بینند اظهار کنند و اگر در اخفای آن بینند اخفاکنند. پس ملامتیه مخلصان اند و صوفیان مخلصان. ’انا اخلصناهم بخالصه ذکری الدار’ وصف حال ایشان است. (مصباح الهدایه ص 115- 116) : وقتی مرا با یکی از ملامتیان ماوراءالنهر صحبت افتاد. (کشف المحجوب هجویری چ لنینگراد ص 75). در قماری که با ملامتیان داو عشرت روان کنند همه. خاقانی. از این طایفه بود ابومحمد عبدالله منازل رحمهالله علیه، پیر ملامتیان بود، یگانه وقت خویش بود. (ترجمه رسالۀ قشیریه چ فروزانفر ص 73). و رجوع به کشف المحجوب هجویری ص 68- 78 و 288 و قصاریان شود
آن دسته از صوفیه که به جهت رعایت کمال اخلاص، نیکی خود را از خلق پنهان می کردند و بدی خود را مخفی نمی داشتند و آنها را ملامتیه و ملامیه نیز می گویند. (ترجمه رسالۀ قشیریه چ فروزانفر فهرست اصطلاحات و نوادر لغات ص 781 و 782). اینان پیروان ابوصالح حمدون بن احمد بن عمارۀ قصارند و قصاریه و قصاریان نیز نامیده می شوند. او می گفت: ’الملامه ترک السلامه، ملامت دست بداشتن سلامت بود و چون کسی قصداً به ترک سلامت خود بگوید و مر بلاها را میان اندر بندد و از مألوفات و راحت جمله تبرا کند مر امید کشف جلال و طلب مآل را تا به رد خلق از خلق نومیدگردد و طبعش الفت خود از ایشان بگسلد هر چند از ایشان گسسته تر بود به حق پیوسته تر بود’. (کشف المحجوب ص 74). جماعتی باشند که در رعایت معنی اخلاص و محافظت قاعده صدق غایت جهد مبذول دارند و در اخفای طاعات و کتم خیرات از نظر خلق مبالغت واجب دانند با آنکه هیچ دقیقه از صوالح اعمال مهمل نگذارند و تمسک به جمیع فضایل و نوافل از لوازم شمرند. و مشرب ایشان در کل اوقات تحقیق معنی اخلاص بود و لذتشان از تفرد نظر حق به اعمال و احوال ایشان، و همچنانکه عاصی از ظهور معصیت بر حذر بود ایشان از ظهور طاعت که مظنۀ ریا باشدحذر کنند تا قاعده اخلاص خلل نپذیرد و بعضی گفته اند: الملامتی هو الذی لایظهر خیراً و لایضمر شراً. و این طایفه هرچند عزیزالوجود وشریف الحال باشند ولکن حجاب وجود خلقیت هنوز از نظرشان به کلی منکشف نشده باشد و بدان سبب از مشاهدۀ جمال توحید و معاینۀ عین تفرید محجوب مانده اند. اخفای اعمال و ستر احوال خود از نظر خلق، مشعر و موذن است به رؤیت وجود خلق و نفس خود که مانع معنی توحیدند. و نیز نفس از جملۀ اغیار است، تا هنوز خود بر حال خود نظر دارند اخراج اغیار از مطالعۀ اعمال و احوال خود به کلی نکرده اند و فرق میان ایشان و صوفیه آن است که جذبۀ عنایت قدیمی، هستی صوفیه به کلی از ایشان انتزاع کرده بود و حجاب خلق و انانیت از نظر شهود ایشان برداشته، لاجرم در اتیان طاعات و صدور خیرات خود را و خلق را در میان نبینند و از اطلاع نظر خلق مأمون باشند و به اخفای اعمال و ستر احوال مقید نه. اگر مصلحت وقت در اظهار طاعات بینند اظهار کنند و اگر در اخفای آن بینند اخفاکنند. پس ملامتیه مُخلِصان اند و صوفیان مُخلَصان. ’انا اخلصناهم بخالصه ذکری الدار’ وصف حال ایشان است. (مصباح الهدایه ص 115- 116) : وقتی مرا با یکی از ملامتیان ماوراءالنهر صحبت افتاد. (کشف المحجوب هجویری چ لنینگراد ص 75). در قماری که با ملامتیان داو عشرت روان کنند همه. خاقانی. از این طایفه بود ابومحمد عبدالله منازل رحمهالله علیه، پیر ملامتیان بود، یگانه وقت خویش بود. (ترجمه رسالۀ قشیریه چ فروزانفر ص 73). و رجوع به کشف المحجوب هجویری ص 68- 78 و 288 و قصاریان شود
جمع واژۀ خلوتی. منزوی ها. عزلت نشینان. عزلت گزینان: خلوتیان هر کجا مجلس خاصی کنید ترک ادب باشد ار دردسر آرد خمار. خاقانی. تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند چنگ صبحی بدر پیر مناجات بریم. حافظ. افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع. حافظ. مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت بتماشای تو آشوب قیامت برخاست. حافظ
جَمعِ واژۀ خلوتی. منزوی ها. عزلت نشینان. عزلت گزینان: خلوتیان هر کجا مجلس خاصی کنید ترک ادب باشد ار دردسر آرد خمار. خاقانی. تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند چنگ صبحی بدر پیر مناجات بریم. حافظ. افشای راز خلوتیان خواست کرد شمع. حافظ. مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت بتماشای تو آشوب قیامت برخاست. حافظ