جدول جو
جدول جو

معنی ظربان - جستجوی لغت در جدول جو

ظربان(ظَرِ)
جانورکی است بدبوی مانند گربه گوشتخوارو موذی است و برای طعمه به لانه های مرغ و خروس و سایر پرندگان اهلی حمله میکند. مرادف های دیگر ظربان: مفرق النعم. خز. شغاره. (زمخشری). انگورخوار. (دهار). ج، ظرابی ّ، ظرابین، ظرباء و ظربی اسم جمع آن است.
- امثال:
فسا بینهم الظربان، از یکدیگر بریدند و پراکنده شدند
لغت نامه دهخدا
ظربان
راسو جمع ظرابی ظرابین. راسو انگور خوار از جانوران
تصویری از ظربان
تصویر ظربان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از قربان
تصویر قربان
(پسرانه)
چیزی که بوسیله آن به خدا تقرب یابند، قربانی، فدایی، نزدیک شدن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از قربان
تصویر قربان
ذبح کردن حیوانی حلال گوشت مانند گاو، گوسفند و شتر در راه خدا و صدقه دادن گوشت آن
عنوانی احترام آمیز در خطاب به آقایان
قربانی
جعبه ای که کمان را درآن می گذاشتند، کماندان
قربان کردن: ذبح کردن حیوانی حلال گوشت مانند گاو، گوسفند و شتر در راه خدا و صدقه دادن گوشت آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زربان
تصویر زربان
پیر کهنسال، پیر فرتوت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قربان
تصویر قربان
ظرفی که در آستانۀ پر شدن است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
ضربه های متوالی با فواصل زمانی یکسان
ضربان قلب: در علم زیست شناسی زدن قلب، تپیدن دل، تپش قلب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دربان
تصویر دربان
کسی که جلو در سرا و کاخ نگهبانی کند، نگهبان در
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هربان
تصویر هربان
گریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربان
تصویر غربان
جمع غراب، زاغان جمع غراب زاغان کلاغان
فرهنگ لغت هوشیار
از ریشه پارسی ربون پیشمزد پیشا دست (بیعانه) آرمون گشاده زبان تازیکان تازیان تازیان پارسی تازی گشته آزمون ربون پیشمزد پیش پرداخت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ظربان راسوها. توضیح در فارسی مفرد استعمال شده. راسو راسو انگور خوار از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیزی که بوسیله آن بسوی خداوند تقرب پیدا کنند، و روز دهم ذیحجه که حجاج در مکه قربانی میکنند عیداضحی یا عید قربان گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تپیدن تپش، ریمناکی زخم، جدایی انداختن، بد دل شدن، ترسیدن، شتاب کردن، رفتن، خوابانیدن، ماندگاری زدن (مطلق)، زدن قلب تپیدن دل، تپش دل جنبش شریان، دردیست که در آن جستن رگهای جهنده بیشتر شود. یا ضربان قلب. تپیدن دل زدن قلب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جربان
تصویر جربان
جمع جریب، پارسی تازی گشته گری ها گریب ها اندازه ای است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خربان
تصویر خربان
صاحب خر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دربان
تصویر دربان
حافظ، نگهبان، حارس، نگاهدارنده در
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اربان
تصویر اربان
پیش مزد باج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غربان
تصویر غربان
((غَ))
جمع غراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قربان
تصویر قربان
((قَ))
کمان دان، جای کمان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قربان
تصویر قربان
((قُ))
هرچیزی که به وسیله آن به خداوند تقرب جویند، عنوانی برای نشان دادن ارادت و اخلاص به فردی که دارای مقام مهمی است، صدقه، تصدق
قربان صدقه کسی رفتن: کنایه از اظهار محبت و اخلاص و ارادت کردن به کسی، اصرار و التماس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
((ضَ رَ))
زدن (مطلق)، زدن قلب، جهش، تپش قلب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظرباء
تصویر ظرباء
((ظَ رِ بّ))
راسو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دربان
تصویر دربان
((دَ))
نگهبان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
تپش
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
Pulsation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
pulsation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
пульсация
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
Pulsation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
пульсація
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
pulsacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
pulsação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
pulsazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
pulsación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ضربان
تصویر ضربان
pulsatie
دیکشنری فارسی به هلندی