معنی ظرباء - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با ظرباء
ظرباء
- ظرباء
- جمع ظربان راسوها. توضیح در فارسی مفرد استعمال شده. راسو راسو انگور خوار از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار
ظرباء
- ظرباء
- جانورکی است مانند گربه گنده بوی و گوشتخوار. رجوع به ظربان شود
لغت نامه دهخدا
جرباء
- جرباء
- آسمان و ستارگان، زن گر، آسمان، نمکین دختر نمکین آسمان، ناحیه ای از آسمان که در آن فلک آفتاب و ماه میگردد (بعقیده قدما)، زمین قحط زده، دختر با نمک
فرهنگ لغت هوشیار
حرباء
- حرباء
- خور گرد آفتاب پرست از جانوران بژمره چلپاسه (گویش گیلکی) پنیرک آفتاب پرست
فرهنگ لغت هوشیار
ظرفاء
- ظرفاء
- جمع ظریف، تاژان زیرکان زیرک، خوش طبع نکته سنج، بذله گوی، زیبا خوشگل جمع ظرفاء
فرهنگ لغت هوشیار