جدول جو
جدول جو

معنی ظاہراً - جستجوی لغت در جدول جو

ظاہراً
ظاهراً، بدیهی است
دیکشنری اردو به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
برحسب ظاهر، چنان که به نظر می آید
فرهنگ فارسی عمید
(نِ لِ کَ دَ)
بر حسب ظاهر. علی الظاهر. چنانکه به نظر می آید. مانا. همانا. پنداری. گوئی. گوئیا. گویا. محتمل است. دزندیس. (برهان قاطع). یحتمل. یمکن. باشد که. شاید. تواند بود. تواند بودن:
ظاهراً آن شاخ اصل میوه است
باطناً بهر ثمر شد شاخ هست.
مولوی.
ظاهراً میخواندت او سوی خود
وز درون میراندت با چوب رد.
مولوی.
ظاهراً بر زن چو آب ار غالبی
باطناً مغلوب و زن را طالبی.
مولوی.
ظاهراً کار توویران می کنم
لیک خاری را گلستان می کنم.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(نُ / نِ کَ دَ)
گاهگاه. اتفاقاً. (ناظم الاطباء). لایکون ذلک الا نادراً، ای فیما بین الایام. (اقرب الموارد). ندرهً. بندرت. به نادر
لغت نامه دهخدا
(نَ زِ گَ کَ دَ)
به فراوانی. به کثرت. کثیراً، اغلب. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ظاهرات
تصویر ظاهرات
جمع ظاهر، آشکاره ها پدیده ها
فرهنگ لغت هوشیار
همانا گویا آشکارا به آشماری دزندیس به طور واضح آشکارا مقابل باطنا، شاید گویا محتملا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظاهراً
تصویر ظاهراً
((هِ رَ نْ))
در ظاهر چنان که به نظر می رسد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
آن سان که پیداست، چنین پیداست، همانا، گویا
فرهنگ واژه فارسی سره
انگار، برحسب ظاهر، پنداری، گویا، گویی، گوییا، مانا، محتملاً، همانا
متضاد: باطناً
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
فيما يبدو
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
Allegedly, Apparently, Evidently, Seemingly, Supposedly
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
prétendument, apparemment, évidemment, supposément
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
לכאורה , באופן מובהק , בבירור , לכאורה
دیکشنری فارسی به عبری
ظاهری، بیرونی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
کہا گیا , ظاہراً , ظاہر ہے , ظاہری طور پر , بظاہر
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
দাবি করা হয়েছে , স্পষ্টতই , স্পষ্টত , অনুমানযোগ্যভাবে , অনুমানযোগ্যভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
ตามที่กล่าวหา , อย่างชัดเจน , อย่างเห็นได้ชัด , อย่างที่เห็น , ตามที่กล่าวถึง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
kwa madai, dhahiri, kwaonekana, inasemekana
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
iddia edildiği şekilde, görünüşe göre, açıkça, göründüğü kadarıyla, sözde
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
伝えられるように , 明らかに , 明らかに , 見た目には , いわゆる
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
据说 , 显然 , 明显地 , 看似 , 据说
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
전해진 대로 , 분명히 , 명백하게 , 겉보기에는 , 소문에 의하면
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
konon, ternyata, secara jelas, tampaknya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
कथित रूप से , जाहिर तौर पर , स्पष्ट रूप से , प्रतीत होने के रूप में , कथित रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
zogenaamd, blijkbaar, duidelijk, schijnbaar
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
presuntivamente, apparentemente, evidentemente, supponentemente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
alegadamente, aparentemente, evidentemente, supostamente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
rzekomo, najwyraźniej, ewidentnie, pozornie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
нібито , очевидно , очевидно , здавалося б , ймовірно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
angeblich, anscheinend, offensichtlich, scheinbar
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
якобы , очевидно , очевидно , по-видимому , як предполагается
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ظاهرا
تصویر ظاهرا
alegadamente, aparentemente, evidentemente, supuestamente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی