جدول جو
جدول جو

معنی ظاهرسازی - جستجوی لغت در جدول جو

ظاهرسازی
ریاکاری، حفظ کردن ظاهر
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
فرهنگ فارسی عمید
ظاهرسازی
(هَِ)
عمل ظاهرساز
لغت نامه دهخدا
ظاهرسازی
وضع یا حالتی غیرواقعی، تظاهر، آراستن و خوب جلوه دادن ظاهر
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
فرهنگ فارسی معین
ظاهرسازی
تصنع، تظاهر، خودآرایی، خودنمایی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
ظاهرسازی
التّظاهر
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به عربی
ظاهرسازی
Pretense
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ظاهرسازی
prétention
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ظاهرسازی
pretensión
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ظاهرسازی
притворство
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به روسی
ظاهرسازی
Vorwand
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به آلمانی
ظاهرسازی
удавання
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ظاهرسازی
udawanie
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به لهستانی
ظاهرسازی
pretexto
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ظاهرسازی
pretesa
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ظاهرسازی
voorwendsel
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به هلندی
ظاهرسازی
दिखावा
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به هندی
ظاهرسازی
دکھاوا
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به اردو
ظاهرسازی
ভান
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به بنگالی
ظاهرسازی
การแสร้งทำ
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به تایلندی
ظاهرسازی
udanganyifu
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ظاهرسازی
bahane
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ظاهرسازی
借口
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به چینی
ظاهرسازی
הַעֲמָדָה פָּנִים
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به عبری
ظاهرسازی
허세
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به کره ای
ظاهرسازی
kepura-puraan
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ظاهرسازی
偽り
تصویری از ظاهرسازی
تصویر ظاهرسازی
دیکشنری فارسی به ژاپنی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چارهسازی
تصویر چارهسازی
چاره گری، چاره اندیشیبرای مثال در چارهسازی به خود در مبند / که بسیار تلخی بود سودمند (نظامی۵ - ۸۱۲)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظاهرساز
تصویر ظاهرساز
ویژگی آنکه صورت ظاهر را بیاراید و مردم را بفریبد
فرهنگ فارسی عمید
(هََ)
عدم تناسب. ناجوری. ناهمساز بودن
لغت نامه دهخدا
(گُ)
مرائی. آنکه با صور ظاهر امور مردمان را به خود جلب کند یا فریبد
لغت نامه دهخدا
تصویری از ناهمسازی
تصویر ناهمسازی
ناسازگاری عدم تناسب، ناهم کوکی مقابل همسازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راه سازی
تصویر راه سازی
ساختن راه و جاده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خارسازی
تصویر خارسازی
اهانت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کارسازی
تصویر کارسازی
آکتیویشن
فرهنگ واژه فارسی سره
خودآرا، ریاکار، متصنع، متظاهر
فرهنگ واژه مترادف متضاد