جدول جو
جدول جو

معنی ظالمی - جستجوی لغت در جدول جو

ظالمی(هَِ)
کوه ظالمی، نام کوهی به فارس. بلوک اسیر و بلوک گله دار در جانب جنوب این کوه و بلوک علامرودشت در جانب شمال آن واقع است
لغت نامه دهخدا
ظالمی
ستمگری عمل ظالم ستمگری
تصویری از ظالمی
تصویر ظالمی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ظالم
تصویر ظالم
ستمگر، بیدادگر، جبّار، ستمکار، گرداس، جائر، ستم کیش، ظلم پیشه، جفا پیشه، جان آزار، جایر، جفاجو، جفاگر، دژآگاه، مردم گزا، پر جفا، پر جور، استمگر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ظالمین
تصویر ظالمین
ظالم ها، ستمگران، بیدادگران، جباران، ظلّام، ظلمه، جمع واژۀ ظالم
فرهنگ فارسی عمید
(لِ)
دیناری است منسوب به امیریلبغای سالمی. رجوع به کتاب النقود ص 71 و147 شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
جمع واژۀ ظالم
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ می ی)
این انتساب اشتغال به عمل مظالم را می رساند. (از الانساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(لِ مَ)
تأنیث ظالم
لغت نامه دهخدا
(لَ)
منسوب به عالم
لغت نامه دهخدا
(لِ)
مولانا... از مردم نیک ملک عراق است، و در خراسان فضایل بسیار کسب کرد. اول بشعرمشغول گردید و در آخر بمعما و خط کوشید و اکثر سازها را خوب نواخت و در موسیقی کارهای نیک ساخت. هم سلامت نفس دارد و هم استقامت طبع، این مطلع از او است:
چنان بصورت آن آفتاب حیرانم
که تیغ اگر زندم چشم خود نپوشانم
به اسم ’امان’ این معما از اوست:
نگارم اشارت بلب میکند
اگر دیده نامش طلب میکند.
رجوع به مجالس النفایس ص 66 و 238 شود
ابوعبدالله ، احمد بن محمد بن سالم. یکی از شیوخ طریقت در مئۀ ششم شاگرد سهل بن عبدالله تستری. مولد و منشاء او شهر بصره است و ظاهراً در حدود 280 وفات یافته است. رجوع به ابوعبدالله شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
دهی است از دهستان خنازه بخش شادگان شهرستان خرمشهر واقع در 2هزارگزی جنوب شادگان و کنار راه فرعی اتومبیل رو شادگان به آبادان هوای آن گرم و دارای 400 تن سکنه است. آب آنجا از رود خانه جراحی تأمین میشود. محصول آن غلات، خرما، و شغل اهالی زراعت و تربیت نخل و حشم داری و صنایع دستی آنان عبا و حصیربافی است. راه آن در تابستان اتومبیل رو است. ساکنان از طایفه سوالم هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
شهری در ایتالیا واقع در کالابر از ایالت رگ ژیو دارای 14000 تن سکنه و درختان زیتون دارد
لغت نامه دهخدا
تصویری از المی
تصویر المی
دردی ویدایی سیاه لب المی
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که چیزی را در غیر موضع خود نهد، جابر، ستمگر، متعدی، جفاکار، ظلم کننده
فرهنگ لغت هوشیار
دانایی دانشمندی، جهانی منسوب به عالم جهانی سکنه جهان جمع عالمیان. عالم بودن دانشمندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظالمه
تصویر ظالمه
مونث ظالم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالمی
تصویر سالمی
نام دیناری است از امیر یلبغا سالم
فرهنگ لغت هوشیار
ستمکار ستمگر مردم آزار جمع ظلام ظلمه ظالمون ظالمین، جمع ظالم، ستمگران گرداسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عالمی
تصویر عالمی
((لَ))
منسوب به عالم، جهانی، سکنه جهان، جمع عالمیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
((لِ))
ستمکار، کسی که ظلم می کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
ستمگر، بیدادگر، جفاکار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
Cruel, Oppressor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
cruel, oppresseur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
جهانی
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
жестокий , угнетатель
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
grausam, Unterdrücker
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
жорстокий , пригноблювач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
okrutny, ciemiężca
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
cruel, opressor
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
crudele, oppressore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
cruel, opresor
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
wreed, onderdrukker
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
निर्दयी , उत्पीड़क
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
kejam, penindas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ظالم
تصویر ظالم
잔인한 , 억압자
دیکشنری فارسی به کره ای