- ظالمون
- ستمکار ستمگر مردم آزار جمع ظلام ظلمه ظالمون ظالمین، جمع ظالم، بنگرید به ظالم
معنی ظالمون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ظالم ها، ستمگران، بیدادگران، جباران، ظلّام، ظلمه، جمع واژۀ ظالم
ستمکار ستمگر مردم آزار جمع ظلام ظلمه ظالمون ظالمین، جمع ظالم، ستمگران گرداسان
ستمگرانه
ظرفی باشد مانند کفگیر که چیزهادر آن صاف کنند ظرفی که طباخان و حلواییان برای صاف کردن روغن و شیره و جز آن بر سر دیگ نهند آبکش ماشو ماشوب ترشی پالا پالاوان صافی
یونانی رواس (کرفس الما) از گیاهان کرفس آبی
یونانی جو رومی از گیاهان جورومی علس
دایمون یونانی همزاد، دیوک
ستمگرانه، بیدادگرانه
ظرف سوراخ سوراخ که چیزی در آن صاف کنند، صافی، آبکش، پالونه، پالایه، پالوانه، ترشی پالا، راوق
روی، هفت جوش که عبارت از آلیاژ فلز می باشد و آنها عبارتند از: طلا و نقره و مس و قلع و سرب و آهن و روی، مس زرد
جمع طالح، تباه ها، بدکرداران
ستمگرانه، بیداد گرانه
جمع عالم، جهان ها گیتی ها جمع عالم در حات نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) جهان ها گیتی ها، جمع عالم در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) دانشمندان
گارمون بنگرید به گارمون
آلتی موسیقی پرده دار شبیه جعبه که بهنگام نواختن آنرا در دست گیرند و پرده های آنرا با انگشت فشار دهند قارمن قارمان
پارسی تازی گشته یاسمین یاسمن از گیاهان یاسمن
((مُ))
فرهنگ فارسی معین
گارمن. گارمان. قارمون. قارمان، آلت موسیقی پرده دار شبیه جعبه که به هنگام نواختن آن را در دست گیرند و پرده های آن را با انگشت فشار دهند
نوعی ساز پرده دار شبیه جعبه که هنگام نواختن روی دست می گیرند و پره های آن را با انگشت فشار می دهند، آکوردئون
کرفس، تخم کرفس
شیرپنیر، گیاهی خودرو با ساقۀ راست، برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد، علف شیر، علف پنیر
Cruelly, Oppressively
жестоко , угнетающе
grausam, bedrückend
жорстоко , гнітюче
okrutnie, opresyjnie
cruelmente, opressivamente
crudamente, oppressivamente
cruelmente, opresivamente
cruellement, de manière oppressante
wreed, onderdrukkend
क्रूरता से , दमनकारी रूप से
secara kejam, secara menindas