از قیاصرۀ روم بعداز مسیح پسر امپراطور وسپاسپن است، مدت سلطنتش دو سال بود، (عیون الانباء ج 1 ص 73)، وی چهل سال پس از ارتفاع مسیح با یهودیها جنگید و زیاد کشت و اسیر کرد، (ایران باستان ج 3 ص 2566)، و رجوع به ص 59 و 140 مجمل التواریخ و القصص و ص 2569 و 2470 ایران باستان شود
از قیاصرۀ روم بعداز مسیح پسر امپراطور وسپاسپن است، مدت سلطنتش دو سال بود، (عیون الانباء ج 1 ص 73)، وی چهل سال پس از ارتفاع مسیح با یهودیها جنگید و زیاد کشت و اسیر کرد، (ایران باستان ج 3 ص 2566)، و رجوع به ص 59 و 140 مجمل التواریخ و القصص و ص 2569 و 2470 ایران باستان شود
شهری است به شام مشرف بر دریا و نزدیک مرقب و عکا. یاقوت گوید: در این تاریخ در دست فرنگیان است. (معجم البلدان ج 6 ص 41). نام دهی پررونق. (آنندراج) (غیاث اللغات) : صندوقچۀ عدل تو مانده ست به طرطوس دستورچۀ جور تو در پیش و کنار است. ناصرخسرو. در شعر بالا در دیوان ناصرخسرو ص 55 این لفظ بصورت فوق آمده و در زیر صفحه معنی کرده اند که نام شهری است به اندلس، و آقای مجتبی مینوی در ضمن تعلیقات در ص 628 دیوان مزبور تذکر داده اند که شهری که در اندلس است طرطوشه نام دارد، و ظاهراً اینجا طرسوس یا طرطوس بر وزن قربوس (که در حالت ضرورت شعر اسکان راء رواست) صواب باشد که هر دو نام شهری از شام است. و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 164 شود
شهری است به شام مشرف بر دریا و نزدیک مرقب و عکا. یاقوت گوید: در این تاریخ در دست فرنگیان است. (معجم البلدان ج 6 ص 41). نام دهی پررونق. (آنندراج) (غیاث اللغات) : صندوقچۀ عدل تو مانده ست به طرطوس دستورچۀ جور تو در پیش و کنار است. ناصرخسرو. در شعر بالا در دیوان ناصرخسرو ص 55 این لفظ بصورت فوق آمده و در زیر صفحه معنی کرده اند که نام شهری است به اندلس، و آقای مجتبی مینوی در ضمن تعلیقات در ص 628 دیوان مزبور تذکر داده اند که شهری که در اندلس است طرطوشه نام دارد، و ظاهراً اینجا طرسوس یا طرطوس بر وزن قربوس (که در حالت ضرورت شعر اسکان راء رواست) صواب باشد که هر دو نام شهری از شام است. و رجوع به فرهنگ شعوری ج 2 ص 164 شود
معرب پیه سوز، ج، بیاسیس، ابن بطوطه در سفرنامه (چ مصر ص 181) نویسد: و فی المجلس خمسه من البیاسیس و البیسوس شبه المناره من النحاس له ارجل ثلاث و علی رأسه شبه جلاس من النحاس و فی وسطه انبوب للفتیله و یملأ من الشحم المذاب، و نیز رجوع به دزی ج 1 ص 133 شود
معرب پیه سوز، ج، بیاسیس، ابن بطوطه در سفرنامه (چ مصر ص 181) نویسد: و فی المجلس خمسه من البیاسیس و البیسوس شبه المناره من النحاس له ارجل ثلاث و علی رأسه شبه جلاس من النحاس و فی وسطه انبوب للفتیله و یملأ من الشحم المذاب، و نیز رجوع به دزی ج 1 ص 133 شود
شهر قدیم انتهای جنوب شرقی کیلیکیا در آسیای صغیر، در آنجا اسکندر مقدونی داریوش سوم را شکست داد (333 قبل از میلاد) و هراکلیوس سپاهی از ایرانیان را مغلوب کرد، (دایره المعارف فارسی)، رجوع به ایران باستان ج 1 ص 163 و ج 2 صص 1001 - 1026 و 1301 - 1466 و ج 3 ص 2111 و 2172 و رجوع به فرهنگ فارسی معین شود، برآغالانیدن سگ و جز آن را، (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، بند کردن در و قفل کردن، یقال اوصد الباب و اوصد (مجهولا) فهو موصد و قوله تعالی: انها علیهم موصده، قالوا مطبقه، (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)، در بستن، (تاج المصادر بیهقی)، بستن در، (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24)
شهر قدیم انتهای جنوب شرقی کیلیکیا در آسیای صغیر، در آنجا اسکندر مقدونی داریوش سوم را شکست داد (333 قبل از میلاد) و هراکلیوس سپاهی از ایرانیان را مغلوب کرد، (دایره المعارف فارسی)، رجوع به ایران باستان ج 1 ص 163 و ج 2 صص 1001 - 1026 و 1301 - 1466 و ج 3 ص 2111 و 2172 و رجوع به فرهنگ فارسی معین شود، برآغالانیدن سگ و جز آن را، (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)، بند کردن در و قفل کردن، یقال اوصد الباب و اوصد (مجهولا) فهو موصد و قوله تعالی: انها علیهم موصده، قالوا مطبقه، (منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)، در بستن، (تاج المصادر بیهقی)، بستن در، (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24)
یکی از دانشمندان صناعت کیمیا (ساختن زر) و او راست در این موضوع کتابی موسوم به المفاتیح فی الصنعه و آن حاوی چندین کتاب و رساله است و آن را سبعین رساله نیز نامند، (الفهرست ابن الندیم)
یکی از دانشمندان صناعت کیمیا (ساختن زر) و او راست در این موضوع کتابی موسوم به المفاتیح فی الصنعه و آن حاوی چندین کتاب و رساله است و آن را سبعین رساله نیز نامند، (الفهرست ابن الندیم)
زنگار باشد و آن معروف است، کانی و عملی هر دو میباشد و بهترین آن کانی است و در مرهم ها به کار برند. (برهان). زنجار. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به قسیطویس شود
زنگار باشد و آن معروف است، کانی و عملی هر دو میباشد و بهترین آن کانی است و در مرهم ها به کار برند. (برهان). زنجار. (تحفۀ حکیم مؤمن). و رجوع به قسیطویس شود
منجم و معلم بطلمیوس بدلّس پادشاه (از بطالسه). (تاریخ الحکمای قفطی ص 99) ، نامی از نامهای ترکی. و گاه این نام با کلمه دیگر مرکب باشد چون الب ارسلان، قزل ارسلان، قره ارسلان و غیره: از توام تهدید کردی هر زمان بینمت در دست محمودارسلان. مولوی
منجم و معلم بطلمیوس بدلّس پادشاه (از بطالسه). (تاریخ الحکمای قفطی ص 99) ، نامی از نامهای ترکی. و گاه این نام با کلمه دیگر مرکب باشد چون الب ارسلان، قزل ارسلان، قره ارسلان و غیره: از توام تهدید کردی هر زمان بینمت در دست محمودارسلان. مولوی
نام پادشاه اول است از پادشاهان قیاصرۀ روم، او را از آن جهت قیصر گفتند که مادرش بوقت ولادت بمرد، شکمش را بشکافتند و او را برآوردند و بزبان رومی اینچنین شخصی را قیصر خوانند و گویند عیسی (ع) در زمان اوبوجود آمد. و بسقوط سین اول بر وزن قربوس هم بنظر آمده است. (آنندراج) (برهان) (هفت قلزم). لقب اکتاویانوس و همه امپراطوران بعدی. (حاشیۀ برهان چ معین)
نام پادشاه اول است از پادشاهان قیاصرۀ روم، او را از آن جهت قیصر گفتند که مادرش بوقت ولادت بمرد، شکمش را بشکافتند و او را برآوردند و بزبان رومی اینچنین شخصی را قیصر خوانند و گویند عیسی (ع) در زمان اوبوجود آمد. و بسقوط سین اول بر وزن قربوس هم بنظر آمده است. (آنندراج) (برهان) (هفت قلزم). لقب اکتاویانوس و همه امپراطوران بعدی. (حاشیۀ برهان چ معین)
تزه از قهرمانان یونان قدیم است، او فرزند اژه و پادشاه آتن بود و شخصی است نیمه افسانه ای و نیمه تاریخی و بعضی از اعمال او با هیرکول مرتبط می گردد، او بوسیلۀ طنابی که دختر مینوس تهیه کرده بود و به راهنمائی همین دختر از پیچ و خم های کرت گذشت و مینوتور غول آدمخوار را بکشت، آنگاه این شاهزاده خانم را در جزیره ناکسوس گم کرد و بدنبال یک زندگی غیرعادی و پرماجرا درگذشت، رجوع به قاموس الاعلام ترکی و لاروس شود
تزه از قهرمانان یونان قدیم است، او فرزند اِژه و پادشاه آتن بود و شخصی است نیمه افسانه ای و نیمه تاریخی و بعضی از اعمال او با هیرکول مرتبط می گردد، او بوسیلۀ طنابی که دختر مینوس تهیه کرده بود و به راهنمائی همین دختر از پیچ و خم های کرت گذشت و مینوتور غول آدمخوار را بکشت، آنگاه این شاهزاده خانم را در جزیره ناکسوس گم کرد و بدنبال یک زندگی غیرعادی و پرماجرا درگذشت، رجوع به قاموس الاعلام ترکی و لاروس شود
پای تخت کسری و محلی بوده که ایوان معروف در آنجا ساخته شده، تا بغداد سه فرسنگ بعد مسافت دارد. حمزه (اصفهانی) گوید: اصل این کلمه طوسفون، و هنگام تعریب واو نخستین را به یاء تبدیل کرده اند. (معجم البلدان). این محل مرکب از دو قسمت بوده، یک قسمت آن را طیسفون و قسمت دیگر را سلوکیا مینامیدند. طیسفون در سال 14 هجرت تسخیر شد و بتصرف مسلمانان درآمد. شهری از ایران زمین که اقامتگاه پادشاهان کشور ایران بوده، بعضی گفته اند نام مداین است واین اصح است و بعضی بجای فا، قاف گفته اند و برخی گفته اند این کلمه تیسپون به تاء قرشت و باء فارسی بوده و طیسفون معرب آن است. (فرهنگ رشیدی). نام شهر قدیم در مغرب ایران و ساحل شرقی دجله که پای تخت ساسانیان بوده و عرب آنجا را مداین نام داد. تلفظ نام این شهر به پهلوی تیسپون بوده و خارجیها کتسیفون گفته اند. قصر ساسانی که محل ویرانه های طاق کسری از بقایای آنست در این شهر بوده است. (لغات شاهنامه) : نشسته شبی شاه در طیسفون خردمند موبد به پیش اندرون. فردوسی. زمستان بدی جای او طیسفون ابا لشکر و موبد رهنمون. فردوسی. همه یاد کرد این به نامه درون فرستاده آمد سوی طیسفون. فردوسی. وز آنجایگه شد سوی طیسفون سر بخت بدخواه کرده نگون. فردوسی. و رجوع به ص 71 الجماهرو ص 40، 55، 67، 68، 464 مجمل التواریخ و القصص و ص 44 نزهه القلوب ج 3 چ اروپا و فهرست ترجمه ایران در زمان ساسانیان و ص 413 ج 1 یشتها شود نام دیهیست در مرو. (معجم البلدان)
پای تخت کسری و محلی بوده که ایوان معروف در آنجا ساخته شده، تا بغداد سه فرسنگ بُعد مسافت دارد. حمزه (اصفهانی) گوید: اصل این کلمه طوسفون، و هنگام تعریب واو نخستین را به یاء تبدیل کرده اند. (معجم البلدان). این محل مرکب از دو قسمت بوده، یک قسمت آن را طیسفون و قسمت دیگر را سلوکیا مینامیدند. طیسفون در سال 14 هجرت تسخیر شد و بتصرف مسلمانان درآمد. شهری از ایران زمین که اقامتگاه پادشاهان کشور ایران بوده، بعضی گفته اند نام مداین است واین اصح است و بعضی بجای فا، قاف گفته اند و برخی گفته اند این کلمه تیسپون به تاء قرشت و باء فارسی بوده و طیسفون معرب آن است. (فرهنگ رشیدی). نام شهر قدیم در مغرب ایران و ساحل شرقی دجله که پای تخت ساسانیان بوده و عرب آنجا را مداین نام داد. تلفظ نام این شهر به پهلوی تیسپون بوده و خارجیها کتسیفون گفته اند. قصر ساسانی که محل ویرانه های طاق کسری از بقایای آنست در این شهر بوده است. (لغات شاهنامه) : نشسته شبی شاه در طیسفون خردمند موبد به پیش اندرون. فردوسی. زمستان بدی جای او طیسفون ابا لشکر و موبد رهنمون. فردوسی. همه یاد کرد این به نامه درون فرستاده آمد سوی طیسفون. فردوسی. وز آنجایگه شد سوی طیسفون سر بخت بدخواه کرده نگون. فردوسی. و رجوع به ص 71 الجماهرو ص 40، 55، 67، 68، 464 مجمل التواریخ و القصص و ص 44 نزهه القلوب ج 3 چ اروپا و فهرست ترجمه ایران در زمان ساسانیان و ص 413 ج 1 یشتها شود نام دیهیست در مرو. (معجم البلدان)
قضاء طرسوس، شهرستانی است در سوریه (ساخلو لاذقیه) ، مرکز آن طرسوس است و 30676 تن سکنه دارد، بر ساحل است و جزیره ارواد مقابل آن واقع است. عباده بن صامت آن را بسال 638 میلادی فتح کرده است، سپس صلیبیان آن را بسال 1099 میلادی تصرف کرده و کلیسای سلطنتی که هم اکنون نیز باقی است در آن بنیان نهاده اند. (اعلام المنجد)
قضاء طرسوس، شهرستانی است در سوریه (ساخلو لاذقیه) ، مرکز آن طرسوس است و 30676 تن سکنه دارد، بر ساحل است و جزیره ارواد مقابل آن واقع است. عباده بن صامت آن را بسال 638 میلادی فتح کرده است، سپس صلیبیان آن را بسال 1099 میلادی تصرف کرده و کلیسای سلطنتی که هم اکنون نیز باقی است در آن بنیان نهاده اند. (اعلام المنجد)
تیتو مرغ آبی سنگخوار یلوه پرنده ایست از راسته طوطیان که دارای پرهایی سبز و زرد و قرمز زیبایی است و دارای نوک قوی و ضخیم و منقار بالایی بسیار خمیده و قرمز رنگ دو انگشت در جلو و دو انگشت در عقب دارد. طوطی از پرندگان نواحی استوایی است و در افریقای غربی و هندوستان و هندو چین فراوان است و به سبب زبان عضلانی که دارد می تواند به آسانی اصوات را تقلید کند. در آمریکای جنوبی نیز گونه های مختلف طوطی فراوانند. یا طوطی زرین نفس. قلم. یا طوطی صاحب سلامت گو. طوطی که او را تعلیم داده باشند که چون صاحب خود یا بزرگی را بیند بگوید صاحب سلامت: در میان نو خطان باقی همه نیرنگ تست طوطی صاحب سلامت گو خط شبرنگ تست. (ملا قاسم مهدی) یا طوطی صحرا. سبزه. نوعی مرغابی، نوعی مرغ سنگخوار قسمی از قطا که بلند پاست
تیتو مرغ آبی سنگخوار یلوه پرنده ایست از راسته طوطیان که دارای پرهایی سبز و زرد و قرمز زیبایی است و دارای نوک قوی و ضخیم و منقار بالایی بسیار خمیده و قرمز رنگ دو انگشت در جلو و دو انگشت در عقب دارد. طوطی از پرندگان نواحی استوایی است و در افریقای غربی و هندوستان و هندو چین فراوان است و به سبب زبان عضلانی که دارد می تواند به آسانی اصوات را تقلید کند. در آمریکای جنوبی نیز گونه های مختلف طوطی فراوانند. یا طوطی زرین نفس. قلم. یا طوطی صاحب سلامت گو. طوطی که او را تعلیم داده باشند که چون صاحب خود یا بزرگی را بیند بگوید صاحب سلامت: در میان نو خطان باقی همه نیرنگ تست طوطی صاحب سلامت گو خط شبرنگ تست. (ملا قاسم مهدی) یا طوطی صحرا. سبزه. نوعی مرغابی، نوعی مرغ سنگخوار قسمی از قطا که بلند پاست