جدول جو
جدول جو

معنی طولقه - جستجوی لغت در جدول جو

طولقه(نی یَ)
شهری است بمغرب از ناحیت زاب کبیر از صقعالجرید. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طوقه
تصویر طوقه
آنچه شبیه طوق یا چنبر باشد، طوق مانند مثلاً طوقۀ یقه، طوقۀ چاه
فرهنگ فارسی عمید
(طَ / طُو قَ / قِ)
منطقۀ فاصله میان ریشه و کونه با ساقۀ گیاه، چرخه. قواره.
- طوقۀ چاه، حلقۀ آن.
- طوقۀ یقه، زه گریبان
لغت نامه دهخدا
(طَ قَ)
زمینی است گرد نرم میان زمین سخت درشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(تَ یَ)
لا حول و لا قوه الا باﷲ گفتن. لغتی است در حوقله یا لحن است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لِ قَ)
مؤنث طالق. زن وارستۀ از قید نکاح. ج، طوالق، شتر مادۀ بر سر خود گذاشته، ناقه ای که شبان جهت خود بگذارد و بر آب ندوشد، لیله طالقه، شب نه گرم و نه سرد. ج، لیال طوالق. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(لَ)
ناحیه ای است در اشبیلیه از اعمال اندلس. (معجم البلدان ج 6). و رجوع به الحلل السندسیه ج 1 ص 168، 169، 198، 315 شود
لغت نامه دهخدا
(حَ)
به اعتدال شدن شب و روز یعنی نه گرم و نه سرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ قَ)
نام اسپی است. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ قَ)
لیله طلقه، شب نه گرم و نه سرد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طُ لَ قَ)
مرد بسیار طلاق دهنده. طلیق. (منتهی الارب). مردی طلاّق. (مهذب الاسماء). کثیرالتطلیق. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
از طوقه تازی چرخه، چنبره پر گر چنبر چرخه قواره، منطقه میان ریشه و گونه با ساقه گیاه. یا طوقه چاه. حلقه چاه. یا طوقه یقه. زه گریبان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دولقه
تصویر دولقه
ترکی فش پارچه ای که در جنگ بر دستار یا خود پیچند
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است توله (گمان می رود برای آن که به جای توله سگ گرفته نشود آن را با ط تازی نوشته اند) گونه ای از نرم تنان که بر شسن آن دنباله های خارگونه نشسته است گونه ای نرم تن از رده دو کفه ییها که مخصوص دریاهای گرم است و دارای صدفی است که زواید خار مانندی دارد. قد صدف آن متوسط است. این جانور در اقیانوس هند فراوان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالقه
تصویر طالقه
هلیده (از هلش طلاق) مونث طالق زن رها شده از قید نکاح، جمع طوالق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حولقه
تصویر حولقه
برابر با حوقله است نای شیشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوقه
تصویر طوقه
((طُ قِ))
حلقه، حلقه فلزی چرخ دوچرخه یا موتورسیکلت که لاستیک روی آن قرار می گیرد، بخش زیرین چاه که دارای قطر و گشادی بیشتر است
فرهنگ فارسی معین
طویله، اصطبل، طویله، اصطبل
فرهنگ گویش مازندرانی