معنی طوقه - فرهنگ فارسی عمید
معنی طوقه
- طوقه
- آنچه شبیه طوق یا چنبر باشد، طوق مانند مثلاً طوقۀ یقه، طوقۀ چاه
تصویر طوقه
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با طوقه
طوقه
- طوقه
- از طوقه تازی چرخه، چنبره پر گر چنبر چرخه قواره، منطقه میان ریشه و گونه با ساقه گیاه. یا طوقه چاه. حلقه چاه. یا طوقه یقه. زه گریبان
فرهنگ لغت هوشیار
طوقه
- طوقه
- حلقه، حلقه فلزی چرخ دوچرخه یا موتورسیکلت که لاستیک روی آن قرار می گیرد، بخش زیرین چاه که دارای قطر و گشادی بیشتر است
فرهنگ فارسی معین
طوقه
- طوقه
- زمینی است گرد نرم میان زمین سخت درشت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
طوقه
- طوقه
- منطقۀ فاصله میان ریشه و کونه با ساقۀ گیاه، چرخه. قواره.
- طوقۀ چاه، حلقۀ آن.
- طوقۀ یقه، زه گریبان
لغت نامه دهخدا