نام دبیر اسکندر بود و او را در لشکر پادشاه زنگ بقتل آوردند و خون او را خوردند، (برهان) : کشیده دمش طوطیان را به دام سخن پروری طوطیانوش نام، نظامی (از حاشیۀ برهان چ معین)
نام دبیر اسکندر بود و او را در لشکر پادشاه زنگ بقتل آوردند و خون او را خوردند، (برهان) : کشیده دمش طوطیان را به دام سخن پروری طوطیانوش نام، نظامی (از حاشیۀ برهان چ معین)
نام جزیره ای است در میان دریا و عذرا در آن جزیره افتاد و خلاص شد. (برهان) (آنندراج). نام آن جزیره است که عذرا آنجا افتاد و خلاص یافت. عنصری گوید: همی از پس رنجهای دراز به طرطانیوش اندر آمد فراز. (از فرهنگ اسدی چ تهران ص 225). بشد از پس رنجهای دراز به یکی جزیره رسیدند باز کجا نام آن بود طرطانیوش در او پادشا نام او نوکیوش. عنصری (از فرهنگ اوبهی). و رجوع به فرهنگ شعوری ص 164 شود
نام جزیره ای است در میان دریا و عذرا در آن جزیره افتاد و خلاص شد. (برهان) (آنندراج). نام آن جزیره است که عذرا آنجا افتاد و خلاص یافت. عنصری گوید: همی از پس رنجهای دراز به طرطانیوش اندر آمد فراز. (از فرهنگ اسدی چ تهران ص 225). بشد از پس رنجهای دراز به یکی جزیره رسیدند باز کجا نام آن بود طرطانیوش در او پادشا نام او نوکیوش. عنصری (از فرهنگ اوبهی). و رجوع به فرهنگ شعوری ص 164 شود