از یونانی کلن، رودۀ فراخ، - قولون افقی، (اصطلاح پزشکی) قسمتی از رودۀ فراخ را گویند که دنبالۀ قولون صاعد است و پس از آن قرار داردو بطور افقی از زیر کبد و در جلو قسمت تحتانی کلیۀراست از طرف راست شکم بطرف چپ شکم در زیر معده قرارگرفته در موقع دق شکم پس از صدای معده صدای قولون افقی شنیده میشود، قولون افقی بوسیلۀ قسمتی از صفاق بنام بند قولون عرضی بسطح خلفی شکم متصل است، قولون افقی در طرف چپ به زاویۀ طرف چپ قولون که ابتدای قولون نازل است ختم می گردد، قولون مزبور مانند خطی راست از یک طرف شکم بطرف دیگر شکم کشیده نشده، بلکه دارای انحنایی بشکل حرف M یا S خوابیده میباشد، زاویۀ راست قولون که در انتهای قولون صاعد است تقریباً قائمه است ولی زاویۀ چپ آن که در زیر طحال قرار دارد حاده است و در دنباله اش قولون نازل قرار گرفته، قولون عرضی، قولون سطحی، - قولون بالارو (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون صاعد شود، - قولون پائین رو (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون نازل شود، - قولون چپ (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون نازل شود، - قولون خاصرۀ لگنی (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون سینی شکل شود، - قولون راست (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون صاعد شود، - قولون سطحی (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون افقی شود، - قولون سینی شکل، قسمتی از رودۀ فراخ است که در دنبالۀ قولون نازل قرار دارد، این قولون در حفرۀ خاصرۀ سمت چپ جا دارد و تنگۀ فوقانی لگن را از چپ به راست بشکل قوسی می پیماید و بعداً در لگن فرومیرود و تا مقابل سومین مهرۀ خاجی میرسد و پس از آن رودۀ مستقیم قرار دارد، قولون خاصره یی لگنی، - قولون صاعد، (اصطلاح پزشکی) قسمتی از رودۀ فراخ را گویند که در بالای رودۀ کورقرار دارد و ابتدای آن از دریچۀ ایلئوککال شروع میشود که بسمت بالا میرود و طرف راست شکم قرار دارد، قولون بالارو، قولون راست، - قولون عرضی (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون افقی شود، - قولون نازل، قسمتی از رودۀ فراخ است که متعاقب زاویۀ چپ قولون افقی قرار دارد، ابتدای این قولون عمقاً در طرف چپ پهلو در زیر طحال جای دارد، قولون پائین رو، قولون چپ، (فرهنگ فارسی معین)
از یونانی کلن، رودۀ فراخ، - قولون افقی، (اصطلاح پزشکی) قسمتی از رودۀ فراخ را گویند که دنبالۀ قولون صاعد است و پس از آن قرار داردو بطور افقی از زیر کبد و در جلو قسمت تحتانی کلیۀراست از طرف راست شکم بطرف چپ شکم در زیر معده قرارگرفته در موقع دق شکم پس از صدای معده صدای قولون افقی شنیده میشود، قولون افقی بوسیلۀ قسمتی از صفاق بنام بند قولون عرضی بسطح خلفی شکم متصل است، قولون افقی در طرف چپ به زاویۀ طرف چپ قولون که ابتدای قولون نازل است ختم می گردد، قولون مزبور مانند خطی راست از یک طرف شکم بطرف دیگر شکم کشیده نشده، بلکه دارای انحنایی بشکل حرف M یا S خوابیده میباشد، زاویۀ راست قولون که در انتهای قولون صاعد است تقریباً قائمه است ولی زاویۀ چپ آن که در زیر طحال قرار دارد حاده است و در دنباله اش قولون نازل قرار گرفته، قولون عرضی، قولون سطحی، - قولون بالارو (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون صاعد شود، - قولون پائین رو (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون نازل شود، - قولون چپ (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون نازل شود، - قولون خاصرۀ لگنی (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون سینی شکل شود، - قولون راست (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون صاعد شود، - قولون سطحی (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون افقی شود، - قولون سینی شکل، قسمتی از رودۀ فراخ است که در دنبالۀ قولون نازل قرار دارد، این قولون در حفرۀ خاصرۀ سمت چپ جا دارد و تنگۀ فوقانی لگن را از چپ به راست بشکل قوسی می پیماید و بعداً در لگن فرومیرود و تا مقابل سومین مهرۀ خاجی میرسد و پس از آن رودۀ مستقیم قرار دارد، قولون خاصره یی لگنی، - قولون صاعد، (اصطلاح پزشکی) قسمتی از رودۀ فراخ را گویند که در بالای رودۀ کورقرار دارد و ابتدای آن از دریچۀ ایلئوککال شروع میشود که بسمت بالا میرود و طرف راست شکم قرار دارد، قولون بالارو، قولون راست، - قولون عرضی (اصطلاح پزشکی)، رجوع به قولون افقی شود، - قولون نازل، قسمتی از رودۀ فراخ است که متعاقب زاویۀ چپ قولون افقی قرار دارد، ابتدای این قولون عمقاً در طرف چپ پهلو در زیر طحال جای دارد، قولون پائین رو، قولون چپ، (فرهنگ فارسی معین)
پسر ایلکای نویان سردار مغولی اباقا که در جنگ ابلستین (ناحیتی به مشرق قیساریه) میان لشکر مغول و معین الدین پروانه از یک سو و بیبرس از سوی دیگر روز جمعۀ دهم ذی القعده سال 675 هجری قمری اتفاق افتاد کشته شد، (تاریخ مغول ص 213)
پسر ایلکای نویان سردار مغولی اباقا که در جنگ ابلستین (ناحیتی به مشرق قیساریه) میان لشکر مغول و معین الدین پروانه از یک سو و بیبرس از سوی دیگر روز جمعۀ دهم ذی القعده سال 675 هجری قمری اتفاق افتاد کشته شد، (تاریخ مغول ص 213)
نام سردار آنتیوکوس (برادر سلوکوس) که از طرف وی ساتراپ ماد شد، اما مولون یاغی شد و ولایت بابل را که همجوار ساتراپی او بود تسخیر کرد و سرداران آنتیوکوس مکرر از مولون شکست خوردند. و سرانجام پادشاه شخصاً به جنگ او شتافت و مولون که خبر رسیدن شاه را شنید چون از مردم بابل و خوزستان که تازه به اطاعت او درآمده بودند اعتماد نداشت پلی بر روی دجله بست تا نیروی خود را از آب گذرانیده به آپولونی برسد. (از کرد ص 159) (از ایران باستان ج 3 ص 2080) دوازدهمین از خانان مغولستان از نسل چنگیز (از سال 857 تا 867 ه. ق). (ترجمه طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 191) (یادداشت مؤلف)
نام سردار آنتیوکوس (برادر سلوکوس) که از طرف وی ساتراپ ماد شد، اما مولون یاغی شد و ولایت بابل را که همجوار ساتراپی او بود تسخیر کرد و سرداران آنتیوکوس مکرر از مولون شکست خوردند. و سرانجام پادشاه شخصاً به جنگ او شتافت و مولون که خبر رسیدن شاه را شنید چون از مردم بابل و خوزستان که تازه به اطاعت او درآمده بودند اعتماد نداشت پلی بر روی دجله بست تا نیروی خود را از آب گذرانیده به آپولونی برسد. (از کرد ص 159) (از ایران باستان ج 3 ص 2080) دوازدهمین از خانان مغولستان از نسل چنگیز (از سال 857 تا 867 هَ. ق). (ترجمه طبقات سلاطین اسلام لین پول ص 191) (یادداشت مؤلف)
یکی از قانون گذاران آتن و از حکمای سبعۀ یونان متولد 640متوفی 558 قبل از میلاد سولون نه تنها مردی دانا و آزموده و خوش ذوق بود، بلکه در جنگ نیز پشتکار و همت نشان داد. طبع شعر هم داشت و بهمین جهت یونانیان او را مهبطالهام خداوندان میدانستند. اصلاحات وی بسیار بود، مانند: ادارۀ حکومت شهر، اصلاح امور قضائی، ایجاد محکمه ای که اعضای آن بقید قرعه از میان همه مردمی که ازحقوق اجتماعی بهره میبردند انتخاب میشدند (بدین ترتیب سازمانی آزاد بوجود آورد). (فرهنگ فارسی معین)
یکی از قانون گذاران آتن و از حکمای سبعۀ یونان متولد 640متوفی 558 قبل از میلاد سولون نه تنها مردی دانا و آزموده و خوش ذوق بود، بلکه در جنگ نیز پشتکار و همت نشان داد. طبع شعر هم داشت و بهمین جهت یونانیان او را مهبطالهام خداوندان میدانستند. اصلاحات وی بسیار بود، مانند: ادارۀ حکومت شهر، اصلاح امور قضائی، ایجاد محکمه ای که اعضای آن بقید قرعه از میان همه مردمی که ازحقوق اجتماعی بهره میبردند انتخاب میشدند (بدین ترتیب سازمانی آزاد بوجود آورد). (فرهنگ فارسی معین)
گیاهی که اکلیل الملک نیز گویند، (ناظم الاطباء)، دارویی است که به تازی اکلیل الملک گویند، (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 373)، اسپرک، موفلون، رجوع به اکلیل الملک و اسپرک و موفلون شود
گیاهی که اکلیل الملک نیز گویند، (ناظم الاطباء)، دارویی است که به تازی اکلیل الملک گویند، (از فرهنگ شعوری ج 2 ورق 373)، اسپرک، موفلون، رجوع به اکلیل الملک و اسپرک و موفلون شود
نام موضعی میان کوفه وفید، نام مردی از بنی ودیعه بن تیم اﷲ، یوم ذوطلوح، نام یکی از جنگهای عرب است که آنرا یوم الصمد نیز خوانند و آن جنگی بود میان بعض قبائل عرب با بنی یربوع و ظفر بنویربوع را بود. و در مجمع الامثال میدانی آمده است که ذوطلوحی که این جنگ در آنجا واقع شد نام آبی است بنوضباب را و امروز در شاکله الحمی از ضریه واقع است. جریر گوید: متی کان الخیام بذی طلوح سقیت الغیث ایتها الخیام و فرزدق گفته است: هل تعلمون غداه تطرد سبیکم (؟) بالصمد بین رؤیه و طحال. و رجوع بفهارس جلد 7 عقد الفرید شود. و در عقد الفرید آمده است: ذوطلوح یوم لبنی یربوع علی بکر. کان عمیره بن طارق بن حصینه بن اریم بن عبید بن ثعلبه تزوج مزنه بنت جابر، اخت ابجربن جابر العجلی، فخرج حتی ابتنی بها فی بنی عجل، فاتی ابجر اخته مزنه امراه عمیره یزورها فقال لها: انی لارجوان اتیک ببنت النطف امراه عمیره التی فی قومها! فقال له عمیره: اترضی ان تحاربنی و تسبینی ؟ فندم ابجر و قال لعمیره: ما کنت لاغزو قومک ! ثم غزاابجر (و) الحوفزان متساندین، هذا فیمن تبعه من بنی شیبان، و هذا فیمن تبعه من بنی اللهازم، و ساروا بعمیره معهم قدو کل به ابجر اخاه حرفشه بن جابر، فقال له عمیره: لورجعت الی اهلی فاحتملتهم ! فقال حرفشه: افعل فکر عمیره علی ناقته، ثم مطل علی الجیش، فسار یومین و لیله حتی اتی بنی یربوع فانذرهم الجیش، فاجتمعوا حتی التقوا باسفل ذی طلوح، فاول ماکان فارس طلع علیهم عمیره، فنادی: یا ابجر، هلم ! فقال: من انت ؟ قال: اناعمیره! فکذبه، فسفرعن وجهه، فعرفه، فاقبل الیه، والتقت الخیل بالخیل فاسر الجیش الا اقلهم. و اسر حنظله بن بشربن عمرو بن عدس بن زید بن عبداﷲ بن دارم - و کان فی بنی یربوع - الحوفزان بن شریک و اخذه معه مکبلا و اخذ طارق سواده بن بجیربن غنم اخاه و اخذ ابوعنمه الضبی الشاعر مع بنی شیبان فافتکه متمم بن نویره، فقال ابن عنمه به مدح متمم بن نویره: جزی اﷲ رب الناس عنی متمماً بخیر جزاء مااعف و امجدا اجیرت به آبأنا و بناتنا و شارک فی اطلاقنا و تفردا ابا نهشل انی لکم غیر کافر ولا جاعل من دونک المال مرصدا. و اسر سویدبن الحوفزان و اسر سوید و فلحس، و هما من بنی سعد بن همام. فقال جریر فی ذلک یذکرذی طلوح: و لما لقینا خیل ابجر یدعی بدعوی لجیم قبل میل العواتق صبرنا و کان الصبر منا سجیه با سیافنا تحت الظلال الخوافق فلما راوان لاهواده عندنا دعوا بعد کرب یا عمیربن طارق. (عقد الفرید جزء ششم ص 50و 51)
نام موضعی میان کوفه وفید، نام مردی از بنی ودیعه بن تیم اﷲ، یوم ذوطلوح، نام یکی از جنگهای عرب است که آنرا یوم الصمد نیز خوانند و آن جنگی بود میان بعض قبائل عرب با بنی یربوع و ظفر بنویربوع را بود. و در مجمع الامثال میدانی آمده است که ذوطلوحی که این جنگ در آنجا واقع شد نام آبی است بنوضباب را و امروز در شاکله الحمی از ضریه واقع است. جریر گوید: متی کان الخیام بذی طلوح سقیت الغیث ایتها الخیام و فرزدق گفته است: هل تعلمون غداه تطرد سبیکم (؟) بالصمد بین رؤیه و طحال. و رجوع بفهارس جلد 7 عقد الفرید شود. و در عقد الفرید آمده است: ذوطلوح یوم لبنی یربوع علی بکر. کان عمیره بن طارق بن حصینه بن اریم بن عبید بن ثعلبه تزوج مزنه بنت جابر، اخت ابجربن جابر العجلی، فخرج حتی ابتنی بها فی بنی عجل، فاتی ابجر اخته مزنه امراه عمیره یزورها فقال لها: انی لارجوان اتیک ببنت النطف امراه عمیره التی فی قومها! فقال له عمیره: اترضی ان تحاربنی و تسبینی ؟ فندم ابجر و قال لعمیره: ما کنت لاغزو قومک ! ثم غزاابجر (و) الحوفزان متساندین، هذا فیمن تبعه من بنی شیبان، و هذا فیمن تبعه من بنی اللهازم، و ساروا بعمیره معهم قدو کل به ابجر اخاه حرفشه بن جابر، فقال له عمیره: لورجعت الی اهلی فاحتملتهم ! فقال حرفشه: افعل فکر عمیره علی ناقته، ثم مطل علی الجیش، فسار یومین و لیله حتی اتی بنی یربوع فانذرهم الجیش، فاجتمعوا حتی التقوا باسفل ذی طلوح، فاول ماکان فارس طلع علیهم عمیره، فنادی: یا ابجر، هلم ! فقال: من انت ؟ قال: اناعمیره! فکذبه، فسفرعن وجهه، فعرفه، فاقبل الیه، والتقت الخیل بالخیل فاسر الجیش الا اقلهم. و اسر حنظله بن بشربن عمرو بن عدس بن زید بن عبداﷲ بن دارم - و کان فی بنی یربوع - الحوفزان بن شریک و اخذه معه مکبلا و اخذ طارق سواده بن بجیربن غنم اخاه و اخذ ابوعنمه الضبی الشاعر مع بنی شیبان فافتکه متمم بن نویره، فقال ابن عنمه به مدح متمم بن نویره: جزی اﷲ رب الناس عنی متمماً بخیر جزاءِ مااعف و امجدا اجیرت به آبأنا و بناتنا و شارک فی اطلاقنا و تفردا ابا نهشل انی لکم غیر کافر ولا جاعل من دونک المال مرصدا. و اسر سویدبن الحوفزان و اسر سوید و فلحس، و هما من بنی سعد بن همام. فقال جریر فی ذلک یذکرذی طلوح: و لما لقینا خیل ابجر یدعی بدعوی لجیم قبل میل العواتق صبرنا و کان الصبر منا سجیه با سیافنا تحت الظلال الخوافق فلما راوان لاهواده عندنا دعوا بعد کرب یا عمیربن طارق. (عقد الفرید جزء ششم ص 50و 51)
دهی از دهستان کلیائی بخش اسدآباد شهرستان همدان در 27 هزارگزی باختر قصبۀ اسدآباد و 6 هزارگزی میوله. کوهستانی و سردسیر با 960 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و لبنیات و توتون و صیفی و قلمستان. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان گلیم و قالی بافی. راه آن مالرو است. در دو محل بفاصله 4 هزار گز واقعند. و طویلان بالا و پائین نامیده می شوند. سکنۀبالا 500 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
دهی از دهستان کلیائی بخش اسدآباد شهرستان همدان در 27 هزارگزی باختر قصبۀ اسدآباد و 6 هزارگزی میوله. کوهستانی و سردسیر با 960 تن سکنه. آب آن از قنات. محصول آنجا غلات و لبنیات و توتون و صیفی و قلمستان. شغل اهالی زراعت و گله داری. صنایع دستی زنان گلیم و قالی بافی. راه آن مالرو است. در دو محل بفاصله 4 هزار گز واقعند. و طویلان بالا و پائین نامیده می شوند. سکنۀبالا 500 تن است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
از غلامان امرای سامانی که حکمران سامانی بخاراوی را بعنوان هدیه نزد مأمون ببغداد فرستاد و او آنجا بمناصب عالیه رسید و پسرش احمد که در 240 هجری قمری حائز مقام پدر شد و در 254 به نیابت حکومت مصر مأمور گشت و مؤسس دولت بنی طولون شد، (ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 58)، و رجوع به سفرنامۀ ناصرخسرو شود
از غلامان امرای سامانی که حکمران سامانی بخاراوی را بعنوان هدیه نزد مأمون ببغداد فرستاد و او آنجا بمناصب عالیه رسید و پسرش احمد که در 240 هجری قمری حائز مقام پدر شد و در 254 به نیابت حکومت مصر مأمور گشت و مؤسس دولت بنی طولون شد، (ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 58)، و رجوع به سفرنامۀ ناصرخسرو شود
یونانی تازی گشته فراخروده روده فراخ. یا قولون افقی. قسمتی از روده فراخ را گویند که دنباله قولون صاعد است و پس از آن قرار دارد و به طور افقی از زیر کبد و در جلو قسمت تحتانی کلیه راست از طرف راست شکم به طرف چپ شکم در زیر معده قرار گرفته در موقع دق شکم پس از صدای معده صدای قولون افقی شنیده می شود. قولون افقی به وسیله قسمتی از صفاق به نام بند قولون عرضی به سطح خلفی شکم متصل است. قولون افقی در طرف چپ به زوایه طرف چپ قولون که ابتدای قولون نازل است ختم می گردد. قولون مزبور مانند خطی راست از یک طرف شکم به طرف دیگر شکم کشیده نشده بلکه دارای انحنایی به شکل حرف ام یا اس خوابیده می باشد، زاویه راست قولون که در انتهای قولون صاعد است تقریبا قایمه است ولی زاویه چپ آن که در زیر طحال قرار دارد حاده است و در دنباله اش قولون نازل قرار گرفته قولون عرضی قولون سطحی یا قولون بالارو 0 قولون صاعد 0 یاقولون پایین رو 0 قولون نازل 0 یاقولون چپ 0 قولون نازل 0 یا قولون خاصره یی لگنی 0 قولون سینی شکل 0 یاقولون راست 0 قولون صاعد 0 یا قولون سطحی. یاقولون سینی شکل 0 قسمتی از روده فراخ است که در دنباله قولون نازل قرار دارد. این قولون در حفره خاصره سمت چپ جا دارد و تنگه فوقانی لگن را از چپ براست به شکل قوسی می پیماید و بعدا در لگن فرو می رود و تا مقابل سومین مهره خاجی می رسد و پس از آن روده مستقیم قرار دارد قولون خاصره یی لگنی. یا قولون صاعد. قسمتی از روده فراخ را گویند که در بالای روده کور قرار دارد و ابتدای آن از دریچه ایلئوککال شروع می شودکه به سمت بالا می رود و طرف راست شکم قرار دارد قولون بالارو قولون راست. یا قولون عرضی. قولون افقی. یا قولون نازل. قسمتی از روده فراخ است که متعاقب زاویه چپ قولون افقی قرار دارد. ابتدای این قولون عمقا در طرف چپ پهلو قرار دارد در زیر طحال جای دارد قولون پایین رو قولون چپ. یا ورم قولون. کولیت
یونانی تازی گشته فراخروده روده فراخ. یا قولون افقی. قسمتی از روده فراخ را گویند که دنباله قولون صاعد است و پس از آن قرار دارد و به طور افقی از زیر کبد و در جلو قسمت تحتانی کلیه راست از طرف راست شکم به طرف چپ شکم در زیر معده قرار گرفته در موقع دق شکم پس از صدای معده صدای قولون افقی شنیده می شود. قولون افقی به وسیله قسمتی از صفاق به نام بند قولون عرضی به سطح خلفی شکم متصل است. قولون افقی در طرف چپ به زوایه طرف چپ قولون که ابتدای قولون نازل است ختم می گردد. قولون مزبور مانند خطی راست از یک طرف شکم به طرف دیگر شکم کشیده نشده بلکه دارای انحنایی به شکل حرف ام یا اس خوابیده می باشد، زاویه راست قولون که در انتهای قولون صاعد است تقریبا قایمه است ولی زاویه چپ آن که در زیر طحال قرار دارد حاده است و در دنباله اش قولون نازل قرار گرفته قولون عرضی قولون سطحی یا قولون بالارو 0 قولون صاعد 0 یاقولون پایین رو 0 قولون نازل 0 یاقولون چپ 0 قولون نازل 0 یا قولون خاصره یی لگنی 0 قولون سینی شکل 0 یاقولون راست 0 قولون صاعد 0 یا قولون سطحی. یاقولون سینی شکل 0 قسمتی از روده فراخ است که در دنباله قولون نازل قرار دارد. این قولون در حفره خاصره سمت چپ جا دارد و تنگه فوقانی لگن را از چپ براست به شکل قوسی می پیماید و بعدا در لگن فرو می رود و تا مقابل سومین مهره خاجی می رسد و پس از آن روده مستقیم قرار دارد قولون خاصره یی لگنی. یا قولون صاعد. قسمتی از روده فراخ را گویند که در بالای روده کور قرار دارد و ابتدای آن از دریچه ایلئوککال شروع می شودکه به سمت بالا می رود و طرف راست شکم قرار دارد قولون بالارو قولون راست. یا قولون عرضی. قولون افقی. یا قولون نازل. قسمتی از روده فراخ است که متعاقب زاویه چپ قولون افقی قرار دارد. ابتدای این قولون عمقا در طرف چپ پهلو قرار دارد در زیر طحال جای دارد قولون پایین رو قولون چپ. یا ورم قولون. کولیت
قسمتی از روده فراخ که شامل سه بخش صاعد و افقی و نازل است. قولون صاعد در طرف راست شکم بالای روده و قولون نازل در سمت چپ به طرف پایین می رود. قولون افقی دنباله قولون صاعد است و به طور افقی در زیر معده قرار دارد
قسمتی از روده فراخ که شامل سه بخش صاعد و افقی و نازل است. قولون صاعد در طرف راست شکم بالای روده و قولون نازل در سمت چپ به طرف پایین می رود. قولون افقی دنباله قولون صاعد است و به طور افقی در زیر معده قرار دارد