جدول جو
جدول جو

معنی طوریوس - جستجوی لغت در جدول جو

طوریوس
از فلاسفۀ طبیعیین، کتاب الرؤیااز اوست، (ابن الندیم) (تاریخ الحکماء قفطی ص 218)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طواویس
تصویر طواویس
طاووس ها، پرنده ای زیبا از خانوادۀ کبک که نر آن دم چتری بزرگ با پرهای رنگین دارد، جمع واژۀ طاووس
فرهنگ فارسی عمید
بیماری ویروسی در دو غدۀ بناگوشی که زیر مجرای شنوایی قرار دارد تولید می شود و موجب آماس و التهاب آن ها می گردد، بناگوشک
فرهنگ فارسی عمید
شهری در ایتالیا و در دوران باستان کلنی آتن بود، این شهر درنزدیکی خرابه های آثار باستانی ’سیباریس’ قرار دارد، (از لاروس)، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 967 و قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا
(تُ یُ)
فلزی است کمیاب و سفیدرنگ علامت شیمیائیش ’Th’، وزن مخصوصش 11. این فلز در حرارتهای بالا ملتهب شده و نوری شدید و سفیدرنگ پخش میکند از این جهت در ساختن توریهای چراغ توری بکار میرود. (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
(وَ)
دهی از دهستان ژاوه رود است که در بخش حومه شهرستان سنندج واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(تولْ لیو)
نام یکی از ژنس (خانواده) های روم قدیم است که سرویوس تولیوس پادشاه روم و چیچرو از آن ژنس برخاسته بودند. (از اعلام تاریخ قدیم فوستل دوکلانژ)
لغت نامه دهخدا
اسم یونانی مرزنجوش است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
الاسکندرانی، یکی از فلاسفه ای است که در ایام فترت بین ابقراط و جالینوس میزیسته، (عیون الانباء ج 1 ص 36)
لغت نامه دهخدا
شاعری یونانی است،
لغت نامه دهخدا
خواندمیر بنقل از روضهالصفا گوید: که جان موسوم به طارنوس بوده و اولاد و اعقاب او مادام که اوامر و نواهی الهی را مطیع و منقاد بودند در غایت رفاهیت روزگار میگذرانیدند و چون یک دور ثوابت نزدیک به انتها رسید، و مدّت یک دور ثوابت نزد حکماء اوایل، سی و ششهزار سال است و ابن الاعلم مدت آن را بیست وپنجهزارودویست سال یافته و محی الدین مغربی که قول او نزد علمای متأخرین حجت است بیست وچهارهزار سال گفته، آن جماعت تقریباً آغازعصیان و طغیان کرده منتقم جبار بعد از الزام حجت اکثر ارباب معصیت را به دارالبوار فرستاد، و بقیۀ ایشان را که ربقۀ اطاعت در رقبه داشتند بتجدید شریعتی عطا فرمود، (حبیب السیر چ 1 تهران ج 1 جزو 1 ص 7)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
البیوس طرینوس، یکی از قیاصرۀ روم که مدت نوزده سال پادشاهی کرد و انطاکیه را از ایرانیان بازپس گرفت و جالینوس در سال دهم از پادشاهی او قدم به عرصۀ هستی نهاد. (عیون الانباء ج 1 ص 72، 75)
لغت نامه دهخدا
طباریس. رجوع به طباریس و قاموس الاعلام ترکی شود. در حبیب السیر این نام به غلط طبارنوس آمده: طبارنوس بعد از وفات افسطوس بر مسند خسروی نشست. و در سال هفتم از جهانبانی او ’هردست’ یا ’هردوس’ که در سلک اعاظم امرا انتظام داشت، بلدۀ طبریه را بنانهاد. و به روایت تحفهالملکیه، در سال نوزدهم از پادشاهی او رفع عیسی علیه السلام اتفاق افتاد. و طبارنوس بیست و دو سال سلطنت کرد. بعد از فوتش یک سال و نیم سریر سلطنت روم از وجود پادشاهی صاحب حشمت خالی بود. (حبیب السیر چ قدیم ج 1 ص 76 و چ خیام ج 1 ص 215)
لغت نامه دهخدا
نوعی از کماذریوس است. (فهرست مخزن الادویه). طوفریوس. طوقریوس
لغت نامه دهخدا
منسوب به طورین که از دیههای ری است، (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
طرسیقوس است که نام زاهدی و حکیمی و پادشاهی بوده از نصاری، (برهان) (آنندراج) :
کنم در پیش طورسیقوس اعظم
ز روح القدس و ابن واب مدارا،
خاقانی
لغت نامه دهخدا
ابن مراد، بر شرح وقایۀ صدرالشریعۀ ثانی تعلیقه ای دارد
لغت نامه دهخدا
(اُ)
بناگوشی. بیماری عفونی مسری ناشی از ویروس. علائمش آماس و دردناکی غدۀ بناگوشی و غدد دیگر بزاق و تب، و کمونش 12 تا 26 روز است. یک دفعه ابتلای به آن ایمنی همیشگی میدهد. ممکن است سبب ورم بیضه و عقم (قطع نسل) شود. (دایرهالمعارف فارسی)
لغت نامه دهخدا
حلیمو، حماض البقر، سلق برّی، سلق جبلی، جلناق، آزاددارو، ترشینک، طوطاغ آغرس، سرخ پای، هلموت
لغت نامه دهخدا
(اَ وَ)
بیونانی صحرا و بیابان را گویند. (آنندراج) (برهان). مأخوذ از یونانی. صحرا و بیابان. (ناظم الاطباء) ، در غش انداختن کسی را: اغش زیداً، اوقعه فی الغش. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قَ)
جندبادستر است که به فارسی خزمیان نامند. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به قسطوریون و قسطور و قسطوره شود
جندبیدستر است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به قسطون و قسطور شود
لغت نامه دهخدا
(طُ)
به یونانی مرقشیشا است. (تحفۀ حکیم مؤمن). بوریطش. و رجوع به مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
جبل طوروس، (ابن البیطار در کلمه افسنتین). کوهی است
لغت نامه دهخدا
به یونانی جبن است، (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
جبل طوریس سلسلۀ جبال آسیای صغیر بین کیلیکیه و کاپادوکیه
لغت نامه دهخدا
نام اصلی نمرود است، گویند نمرود را پسری بوده پدر را گرفت و اخته کرد تا دیگر او را فرزند بهم نرسد و خود پادشاه شد، (برهان) (آنندراج)، در جنات الخلود در فهرست ’ملوک النمارده’ ’سیروس’ آمده ’سوروس’ نام خانواده ای مشهور در روم قدیم بوده است که چند تن از آن خانواده به امپراطوری رسیدند، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا
فرزندمنی سارخوس برادر فیثاغورس، (عیون الانباء ج 1 ص 38)
لغت نامه دهخدا
(فَ)
نوعی از کماذریوس است. طوقوریوس. (فهرست مخزن الادویه). نوعی از کماذریون است. (تحفۀ حکیم مؤمن). نوعی از کمادریوس است و آن گیاهی باشد سبزرنگ بسیار تلخ و بشیرازی زبان داروی تلخ گویند. (برهان)
لغت نامه دهخدا
حشیشهالطحال. رجوع به حشیشهالطحال شود. بنثریقه. یربۀ اسبلینی
لغت نامه دهخدا
اذخر بابلی. رجوع به اذخر شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از قوریون
تصویر قوریون
یونانی تازی گشته گشنیز از گیاهان گشنیز
فرهنگ لغت هوشیار
فوریان شکسته از یونانی تازی گشته تاغندست از گیاهان عاقرقرحا را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طواویس
تصویر طواویس
جمع طاووس، فراشمرغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طوقریون
تصویر طوقریون
لاتینی تازی گشته مریم نخودی از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اوریون
تصویر اوریون
فرانسوی گوش گولی از بیماری ها (گویش گیلکی) خشج هم آوای رنج
فرهنگ لغت هوشیار