- طواشی
- ترکی تازی گشته از طاپوچی بی خایه، خواجه سرا خصی خایه برکنده، خواجه سرا خدمتگزار
معنی طواشی - جستجوی لغت در جدول جو
- طواشی ((طَ))
- اخته، خایه کشیده، خواجه سرا
- طواشی
- اخته، خواجه سرا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیرامون، کناره ها
کرانه و اهل و جز آن
حاشیه، لبه و کنارۀ چیزی، توضیح یا شرحی بر یک کتاب یا هنوع مطلب نوشتنی، نقش و نگار و زینتی که به صورت نوار بر کناره و لبۀ چیزی دوخته می شود، موضوع غیر اصلی و فرعی
چهارپایان، از قبیل گاو، گوسفند و شتر
جمع واژۀ طاغیه، سرکش، طغیان کننده، گردنکش
پارسی است تاوشی گونه ای جامه رنگین
شغل و عمل طواف
طاغیه طغیان کنندگان سرکشان گستاخان
زین پوش پوشش زین جناغ دفنوک، جمع غواشی، جامه ای نگارین یا ساده که چون بزرگی از اسب پیاده می شد بر زین می پوشیدند، قیامت رستاخیز. یا غاشیه بر دوش کشیدن، اطاعت کردن، یا غاشیه زیر بغل کشیدن، اطاعت کردن امتثال نمودن،، جمع غاشیه، پرده ها چادر ها دفنوک ها زین پوش ها بیهوش کنندگان بیماری های اندرون
جمع ماشیه، چار پایان چار پایان بار کش پسویک جمع ماشیه: چارپایان مانند گاو گوسفند شتر، مالیات چارپا مالیاتی که بگاو و استر و خر تعلق میگیرد مواشیه
غاشیه ها، روپوش های زین اسب، یون ها، دفنوک ها، جناغ های زین، جمع واژۀ غاشیه
سخن چین، نمام
سخن چین، نمام
سخن چین، نمام