جدول جو
جدول جو

معنی طنطان - جستجوی لغت در جدول جو

طنطان
(طَ)
رجل ذوطنطان، مرد با فریاد و فغان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طنان
تصویر طنان
(دخترانه)
پرطنین، بلندآوازه، مشهور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طنان
تصویر طنان
پرطنین، آهنگین، شیوا، بلندآوازه، مشهور
فرهنگ فارسی عمید
(طَ)
به عربی اطراف شجر است. (فهرست مخزن الادویه). ظاهراً مصحف طفطاف است
لغت نامه دهخدا
(طَ)
کرم خاکی. الحیوانات المتولده فی الارض من قبل خمج او عفونه مثل الدود. این کلمه بر حسب گفتۀ سیمونه مأخوذ از کلمه لاتینی تردینس است که جمع آن تردو میباشد. (دزی ج 2 ص 36)
لغت نامه دهخدا
گندنای بری است، (منتهی الارب) (آنندراج)، نباتیست، (مهذب الاسماء)، طیطانه، یکی، (منتهی الارب) (آنندراج)، کراث بری است، (فهرست مخزن الادویه)، ترۀ صحرائی، به لغت سریانی گندنای صحرائی را گویند، (برهان) (اختیارات)، کراث البر
لغت نامه دهخدا
(طِ)
جمع واژۀ طن. (منتهی الارب). رجوع به طن شود
لغت نامه دهخدا
(طَنْ نا)
بلندآوازه: لفلان ذکرها طنان، ای مشهور. (ذیل اقرب الموارد) :
بروزگار تو شادم اگرچه محرومم
از آن بزرگی طنان و طلعت وضاح.
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا
(طَ)
از اعیان قراء مصر نزدیک فسطاط، دارای بستانهای بسیار. محصول آن ده هزار دینار است به هر سالی. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(قُ طَ یَ)
قسطنطنیه. استانبول. رجوع به استانبول شود:
خشمت اگر یک دم زدن جنبش کند برخویشتن
گردد چو اطلال و دمن دیوار قسطنطانیه.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
گند نای دشتی یکی از گونه های تره است که در ریزومش مقداری مواد اندوخته ذخیره می کند تره خاوری تره تابستانی بصل العفریت کراث نبطی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنان
تصویر طنان
پرآوا بانگی، زرین پر مگسخوار از پرندگان بلند آوازه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنان
تصویر طنان
((طَ نّ))
بلندآوازه
فرهنگ فارسی معین