جدول جو
جدول جو

معنی طلوعین - جستجوی لغت در جدول جو

طلوعین
(طُ عَ)
تثنیۀ طلوع که بر طلوع کاذب و طلوع صادق اطلاق شود.
- بین الطلوعین، میان صبح کاذب و صادق
لغت نامه دهخدا
طلوعین
تثنیه طلوع پگاهان بر دمیدن پگاه دروغین و پگاه راستین تثنیه طلوع طلوع صبح کاذب و طلوع صبح صادق
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بلورین
تصویر بلورین
(دخترانه)
بلور (عربی) + ین (فارسی) منسوب به بلور، شفاف و درخشان مانند بلور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از هلورین
تصویر هلورین
(پسرانه)
ریختن چیزی از بالا به پایین (نگارش کردی: ههوهرین)
فرهنگ نامهای ایرانی
پروتئینی نامحلول در آب و محلول در اسید و قلیا که با هماتین ترکیب می شود و هموگلوبین را می سازد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ملاعین
تصویر ملاعین
ملعون ها، راندگان و دور شدگان از نیکی و رحمت، لعن و نفرین شده ها، جمع واژۀ ملعون
فرهنگ فارسی عمید
اکسید آلومینیوم که در خاک وجود دارد و به حالت متبلور و به شکل های گوناگون چون لعل، یاقوت، زمرد و زبرجد نیز دیده می شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کلودین
تصویر کلودین
فرانسوی سریشم پنبه
فرهنگ لغت هوشیار
ریسمانی که کودکان ازجایی آویزند وبرآن نشیندودرهواآیند وروند، ارجوحه تاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملاعین
تصویر ملاعین
جمع ملعون، گجستگان جمع ملعون: (مقتدای لشکر شیاطین و پیشوای جنود ملاعین بود) (مرزبان نامه 1317 ص 81) جمع ملعون، رانده و دور کرده از نیکی و رحمت
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مطلع، آگاهان جمع مطلع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع مخلوع، بر کندگان بر کناران جمع مخلوع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع علوی درحالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند) علویون
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طواعین
تصویر طواعین
جمع طاعون، مرگی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالعین
تصویر طالعین
دو جگر رگ جگر رگان تثنیه طالع دو رگ جگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طایعین
تصویر طایعین
طایع در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی سیمک زنگ یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت بصورت بلورین موجود است. و معمولا آنرا از تصفیه بکسیت بدست میاورند. آلومین حاصل گردیست سفید و زیر انگشتان نرم و در 2040 درجه حرارت ذوب میشود
فرهنگ لغت هوشیار
مها بین منسوب به بلور ساخته شده از بلور بلوری، جلیدیه. یا دست بلورین. دستی که مانند بلور صاف و شفاف باشد
فرهنگ لغت هوشیار
اخلاقی که در مردم ترکیب یافته باشد از خوردن و نوشیدن و غیر آن که دفعش ممکن نباشد سرشت، مهرزن، چاپ کننده طبع کننده چاپچی، جمع طابعین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آلومین
تصویر آلومین
یکی از ترکیبات آلومینیوم که در طبیعت به صورت بلورین موجود است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ملاعین
تصویر ملاعین
((مَ))
جمع ملعون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
منسوب به بلور، ساخته شده از بلور، بلوری، جلیدیه، دست ، دستی که مانند بلور صاف و شفاف است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آلومین
تصویر آلومین
سیم کزنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
Crystalline
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
cristallin
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
кристаллический
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
kristallin
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
кристалічний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
krystaliczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
水晶的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
cristalino
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
cristallino
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
cristalino
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
kristallijn
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بلورین
تصویر بلورین
ผลึก
دیکشنری فارسی به تایلندی