- طلحه (پسرانه)
- نام یکی از صحابه پیامبر (ص)، نیز نام دومین امیر از سلسله طاهریان
معنی طلحه - جستجوی لغت در جدول جو
- طلحه
- زمین خارناک، نام یکی از ده یاوران محمد بن عبدا 000 صلی ا 000 علیه وآله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
هاوشت
زینه جنگ افزار
طالب، دانشجوی علوم قدیمه
سپرز رنگی رنگی است میان تیرگی و سیاهی با اندک سپیدی
تازی گشته برگ رت (رت کاغذ)
منسوب به طلحه، قسمی کاغذ منسوب به طلحه بن طاهر دومین امیر از امرای طاهری
تلخک خریش دربار محمود غزنوی
دانش پژوهان، جویندگان علم، جمع طالب
گردن
کوماج گونه ای از نان نان پهن شده
دیدار، رخسار چهره، یک شکوفه خرما، گریبانه آرایش نیامی ریژباره (ریژ هوا و هوس)، تک پران زنی را گویند که گاه خود را به مردان بیگانه بنمایاند، همه دان آگاه از چند و چون زندگی دیگران
کار دشوار، بد آمد
سخنی نیکو بذله نگهداری، پایندانی، پاره ای نمک، آلوده: آب سخنی نیکو، جمع ملح
شکوفه خرما
موز، مغیلان
شپش شپش
مصطلحه در فارسی مونث مصطلح: زبانزد مونث مصطلح، جمع مصطلحات