جدول جو
جدول جو

معنی طلایگی - جستجوی لغت در جدول جو

طلایگی
طلایه بودن
تصویری از طلایگی
تصویر طلایگی
فرهنگ فارسی عمید
طلایگی
(طَ یَ / یِ)
طلایه بودن. عمل طلایه. پیش قراولی و نگهبانی لشکر: مسلم بن زیاد کس بنزدیک مهلب فرستاد و گفت بگوی تا برود و این لشکر بیند که به چه اندازه است و آنچه شرط طلایگی باشد بجا آورد. (تاریخ بخارا)
لغت نامه دهخدا
طلایگی
طلایه بودن
تصویری از طلایگی
تصویر طلایگی
فرهنگ لغت هوشیار
طلایگی
((طَ یَ))
طلایه بودن
تصویری از طلایگی
تصویر طلایگی
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ یَ / یِ)
زنا و روسپی گری: گویند که آن زنی بوده است پادشاه و بلایگی کرد. و هر شب مردی آوردی و بامدادبکشتی. (ترجمه تفسیر طبری). و رجوع به بلایه شود
لغت نامه دهخدا
کیانایی: کسانی که اپرام (طبیعت) را سازنده جهان می دانند، کسانی که آدمی را آفریده کیانای چارینه می دانند حکیمی که آدمی را آفریده از چهار طبیعت (طبایع اربع) می داند، حکیمی که طبیعت و دهر را خالق جهان می دانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ملایمی
تصویر ملایمی
نرمی و آهستگی و آرامی
فرهنگ لغت هوشیار
کنجک فروش، می فروش منسوب به طرایف فروشنده اشیا طرفه و نادر مانند چیزهای زیبا که از چوب و تخته و غیره سازند، فروشنده شراب طرفه و نادر
فرهنگ لغت هوشیار
شهرستانی شارسانی منسوب به ولایت: اهل شهرستان (بجز پایتخت)، یا لهجه ولایتی. لهجه ای که مردم شهرستانها بدان تکلم کنند
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی است تلایی زرین و رنگ زر رنگ زرد زر گون منسوب به طلا زرین: انگشتر طلایی، برنگ طلا زرد براق: گیسوان طلایی، یکی از انواع رنگهای زرد و براق نوعی اکلیلی. برنگ طلا، زرد براق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
((طَ))
منسوب به طلا، ساخته شده از طلا، دارای رنگ زرد، بسیار باشکوه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
زرین
فرهنگ واژه فارسی سره
زری، زرین، زرین فام، زرینه، زریون
متضاد: سیمین، به رنگ طلا، پررونق، باشکوه، بسیاردلنشین
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
ذهبيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
Gilded, Gold, Golden
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
doré
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
金の , 黄金の
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
سنہری , سنہری
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
সোনালী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
เคลือบทอง , สีทอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
ya dhahabu, dhahabu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
altın kaplama, altın
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
מצופה זהב , זהוב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
镀金的 , 金色的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
позолоченный , золотой
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
금박의 , 금색의
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
berlapis emas, emas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
सुनहरी , सुनहरी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
dorado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
dorato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
dourado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
pozłacany, złoty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
позолочений , золотий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
vergoldet, golden
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از طلایی
تصویر طلایی
verguld, gouden
دیکشنری فارسی به هلندی