جدول جو
جدول جو

معنی طلاطل - جستجوی لغت در جدول جو

طلاطل
(طُ طِ)
مرگ. (منتهی الارب) ، بیماری مهلک که دوا نپذیرد. بیماری سخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
طلاطل
(طَ طِ / طُ طِ)
بیماریی است در پشت خر که قطع کند آن را. طلاطله. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
طلاطل
درد پشت، درد بی درمان
تصویری از طلاطل
تصویر طلاطل
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(طُ طِ لَ)
بیماری سخت عاجزکن اطباء، بلا. گویند: رماه اﷲ بالطلاطه، ای الداء العضال. داهیه. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء). طلطله. طلطل. (منتهی الارب) ، گوشتپاره ای است در حلق یا در کرانۀ جای فروبردن لقمه و آن فروآمدن کام است که جهت آن طعام و شراب به سهولت فروبرده نشود، بیماریی است در پشت خر که قطع کند آن را. طلاطل، مرگ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طُ طِ لَ)
پدر مالک یکی از مستهزئان نبی صلی الله علیه و سلم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طُ طُ)
بیماری پیوسته. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طَ طَ)
نام رودباری است نزدیک حلب. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
جمع واژۀ طل ّ. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
موضعی است در شعر ابوالصخر الهذلی:
یفیدون القیان مقینات
کاطلاءالنعاج بذی طلال.
(از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طلاطله
تصویر طلاطله
خروسک از بیماری ها، گوشکان (لوزتین)، درد بی درمان
فرهنگ لغت هوشیار
جمع طل، ریزه باران ها فارسی گویان ساخته اند به جای طلول و اطلال که رمن طلل است ویرانه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلطل
تصویر طلطل
بیماری همیشگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلال
تصویر طلال
جمع طل، جاهای خراب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طلال
تصویر طلال
((طِ))
جمع طل، باران های ریز
فرهنگ فارسی معین
بارانهای ریز، نم بارش، خرابه، ویرانه
فرهنگ واژه مترادف متضاد