جدول جو
جدول جو

معنی طق - جستجوی لغت در جدول جو

طق
صدای خوردن چیزی سخت به چیز دیگر
طق طق: تق تق، صدای پی در پی به هم خوردن دو چیز سخت
تصویری از طق
تصویر طق
فرهنگ فارسی عمید
طق
(طَ)
حکایت آواز سنگریزه. (منتهی الارب). آواز سنگ. (منتخب اللغات). اسم صوت، آواز خوردن چیزسخت بر چیز دیگر. آواز با هم زدن دو چیز. (غیاث)
لغت نامه دهخدا
طق
(طَق ق)
مرگ بسیار سخت. (دزی ج 2 ص 49)
لغت نامه دهخدا
طق
(طِ)
آواز جستن غوک در آب از کرانۀ نهر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). آواز وزغ که بر کنار جوی کند. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا
طق
صدای خوردن چیزی به چیز دیگر
تصویری از طق
تصویر طق
فرهنگ لغت هوشیار
طق
علم محرم که آن را با پارچه زینت دهند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طقطقه
تصویر طقطقه
صدا کردن سم ستور، صدای سم ستور بر زمین سخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طق طق
تصویر طق طق
تق تق، صدای پی در پی به هم خوردن دو چیز سخت
فرهنگ فارسی عمید
(طَقْ قَ)
طقهٌ واحده، فقط یک طعام. (دزی ج 2 ص 49)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
طریقه، و بر طریقۀ دینی غلبه یافته است. (از اقرب الموارد). و رجوع به دزی ج 2 ص 49 شود
لغت نامه دهخدا
(طَ)
سمیلقس. (مفردات ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا
(طَ طَ قَ)
آواز سنگریزه، آواز سم اسب بر جای سخت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طِ طَ)
محمد بن علی
لغت نامه دهخدا
(طَ فَ)
ابن قیس غفاری. صحابی است. یا صواب طخفه به خاء معجمه، یا طغفه به غین معجمه، یا قیس بن طخفه، یا یعیش بن طخفه، یا عبدالله بن طغفه، یا طخفه بن ابی ذر است. (منتهی الارب). یکی از اصطلاحات پرکاربرد در منابع اسلامی، واژه صحابی است. این عنوان به یارانی اطلاق می شود که پیامبر را دیده اند، اسلام آورده اند و مؤمن از دنیا رفته اند. صحابه در شکل گیری اولیه اسلام، پایه ریزی اخلاق اسلامی و تثبیت حکومت اسلامی بسیار مؤثر بودند.
لغت نامه دهخدا
(حِ)
شتافتن. شتابروی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
ابن البیطار در ضمن شرح ’ابن عرس’ از دیسقوریدوس آرد: و ابن عرس پازهر کشنده ای است که آن را طقسیقون گویند. گمان میکنم این کلمه همان طخشیقون و طفشیقون لغت نامه ها باشد و اصل آن تخیقون یا تکزیکن یونانی بمعنی مطلق زهر است. واﷲ اعلم
لغت نامه دهخدا
تصویری از طقطق
تصویر طقطق
آواز با هم زدن دو چیز سخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طقطقه
تصویر طقطقه
درپارسی تغ تغ کردن تغ تغ زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امراض مناطق حاره
تصویر امراض مناطق حاره
بیماری های گرمسیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امام ناطق
تصویر امام ناطق
رهنمود سخنگوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جذر منطق
تصویر جذر منطق
ریشه گویا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیغ نطق
تصویر تیغ نطق
زبان گویا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حیوان ناطق
تصویر حیوان ناطق
جانور گویا زبانزد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده فروهرها، ناب هر چیز، کیا (عنصر) آخشیج، استخوان بندی مایه ماده اصل هر چیز ماده نخستین در آفرینش هیولی، عنصرهای چهارگانه: آب و خاک و باد و آتش، استخوان بندی هر چیز آنچه مایه قوام و دوام چیزهاست، جمع اسطقسات
فرهنگ لغت هوشیار
یونانی تازی شده کیاها، فروهرها، آخشیجان، استخوان بندیها، ستارگان توده های آسمانی، هندچک (هندسه تازی شده) جمع اسطقس. الف - مایه ها مواد. ب - عنصرهای نخستین هر چیز عناصر اربعه، جمع اجرام سماوی. ج - علم هندسه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طقو
تصویر طقو
شتابروی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طقطقیه
تصویر طقطقیه
شله مرکه (گویش گیلکی) از مرغان پا دراز مردابی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نطق
تصویر نطق
سخنرانی، سخنوری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منطقی
تصویر منطقی
بخردانه، خردورز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منطقه آزاد تجاری
تصویر منطقه آزاد تجاری
آزادگاه بازرگانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منطقه آزاد
تصویر منطقه آزاد
آزادگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منطقه
تصویر منطقه
دامنه، سامان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منطق
تصویر منطق
خردورزی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مناطق آزاد
تصویر مناطق آزاد
آزادگاه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناطق
تصویر ناطق
سخنران، سخنگو
فرهنگ واژه فارسی سره