معنی طق - فرهنگ فارسی عمید
معنی طق
- طق
- صدای خوردن چیزی سخت به چیز دیگر
طق طق: تق تق، صدای پی در پی به هم خوردن دو چیز سخت
تصویر طق
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با طق
طق
- طق
- آواز جَستن غوک در آب از کرانۀ نهر. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). آواز وزغ که بر کنار جوی کند. (منتخب اللغات)
لغت نامه دهخدا
طق
- طق
- حکایت آواز سنگریزه. (منتهی الارب). آواز سنگ. (منتخب اللغات). اسم صوت، آواز خوردن چیزسخت بر چیز دیگر. آواز با هم زدن دو چیز. (غیاث)
لغت نامه دهخدا