کودکی. بچگی. صباوت. خردسالی. صبا: از عصر طفولیت به زمان شباب رسید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 397). او در سن طفولیت... موسم ضعف رای و نقصان رشد بود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 205). یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز. (گلستان)
کودکی. بچگی. صباوت. خردسالی. صبا: از عصر طفولیت به زمان شباب رسید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 397). او در سن طفولیت... موسم ضعف رای و نقصان رشد بود. (ترجمه تاریخ یمینی ص 205). یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شبخیز. (گلستان)
رجولیه. مردی. مرد بودن. (از منتخب اللغات) (آنندراج) (غیاث اللغات) : و درمذهب رجولیت چگونه رخصت یافتی. (جهانگشای جوینی). میزنم لاف از رجولیت ز بیشرمی ولیک نفس خود را کرده فاجر چون زن هندی منم. سعدی. - آلت رجولیت، نره. (ناظم الاطباء). ، مردی و مردانگی. (ناظم الاطباء) : به مردی و شجاعت مذکور و به رجولیت و مبارزت معروف. (تاریخ اعثم کوفی ص 77). رجوع به رجولیه شود
رُجولیه. مردی. مرد بودن. (از منتخب اللغات) (آنندراج) (غیاث اللغات) : و درمذهب رجولیت چگونه رخصت یافتی. (جهانگشای جوینی). میزنم لاف از رجولیت ز بیشرمی ولیک نفس خود را کرده فاجر چون زن هندی منم. سعدی. - آلت رجولیت، نره. (ناظم الاطباء). ، مردی و مردانگی. (ناظم الاطباء) : به مردی و شجاعت مذکور و به رجولیت و مبارزت معروف. (تاریخ اعثم کوفی ص 77). رجوع به رجولیه شود
تفوق. رجحان. افزونی. اولویت. (ناظم الاطباء) ، جمع واژۀ فعل به اصطلاح صرف یکی از کلمات سه گانه زبان عرب باشد. رجوع به فعل شود. - افعال بسیط، افعالی که از یک کلمه باشد. آن افعال که از مصادر بسیط باشد مانند بودن، رفتن، گفتن. مقابل افعال مرکب. - افعال تعجب، در لغت عرب افعالی را گویند که برای انشاء تعجب وضع شده اند و آنها را دو صیغه باشد. ما افعله. افعل به. (از تعریفات جرجانی). و رجوع بهمین ترکیب در ردیف خود شود. - افعال مرکب، مقابل افعال بسیطه. افعالی که از مصادر مرکب گرفته شوند. مانند: فهم کردن. طلب کردن، سر برآوردن و جز آن. - افعال منحوته، افعال جعلی و ساختگی. مانند: چاپیدن، طلبیدن، فهمیدن، رقصیدن، قاتی کردن. (یادداشت مؤلف). - افعال نفسانیه، افعالی که از نفس سرچشمه گیرد و آن را دو قسم بود: یکی افعال نفسانیۀ حسی که همان حواس ظاهره باشد و دیگری افعال نفسانیۀ سیاسیه و آن حواس باطن باشد. (از بحر الجواهر). کردارهای نفس. اعمالی که از نفس سر میزند که آنها را دو قسم است یکی آنکه بتوسط حواس ظاهر سر میزند دیگر آنکه بکمک حواس باطنی بروز میکند. و رجوع به افعال و ترکیبات آن وبحر الجواهر شود
تفوق. رجحان. افزونی. اولویت. (ناظم الاطباء) ، جَمعِ واژۀ فعل به اصطلاح صرف یکی از کلمات سه گانه زبان عرب باشد. رجوع به فعل شود. - افعال بسیط، افعالی که از یک کلمه باشد. آن افعال که از مصادر بسیط باشد مانند بودن، رفتن، گفتن. مقابل افعال مرکب. - افعال تعجب، در لغت عرب افعالی را گویند که برای انشاء تعجب وضع شده اند و آنها را دو صیغه باشد. ما افعله. افعل به. (از تعریفات جرجانی). و رجوع بهمین ترکیب در ردیف خود شود. - افعال مرکب، مقابل افعال بسیطه. افعالی که از مصادر مرکب گرفته شوند. مانند: فهم کردن. طلب کردن، سر برآوردن و جز آن. - افعال منحوته، افعال جعلی و ساختگی. مانند: چاپیدن، طلبیدن، فهمیدن، رقصیدن، قاتی کردن. (یادداشت مؤلف). - افعال نفسانیه، افعالی که از نفس سرچشمه گیرد و آن را دو قسم بود: یکی افعال نفسانیۀ حسی که همان حواس ظاهره باشد و دیگری افعال نفسانیۀ سیاسیه و آن حواس باطن باشد. (از بحر الجواهر). کردارهای نفس. اعمالی که از نفس سر میزند که آنها را دو قسم است یکی آنکه بتوسط حواس ظاهر سر میزند دیگر آنکه بکمک حواس باطنی بروز میکند. و رجوع به افعال و ترکیبات آن وبحر الجواهر شود