جدول جو
جدول جو

معنی طغم - جستجوی لغت در جدول جو

طغم
(طَ غَ)
دریا، آب بسیار. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طعم
تصویر طعم
مزه، کیفیتی که از چشیدن یا نوشیدن چیزی احساس شود مثل شوری، تلخی و شیرینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغام
تصویر طغام
اشخاص فرومایه، اوباش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از رغم
تصویر رغم
خلاف میل کسی رفتار کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نغم
تصویر نغم
سخن آهسته، آهنگ، سرود
فرهنگ فارسی عمید
(اِءْ تِ)
خویشتن را نادان نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تجاهل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(طُ)
دیو سرکش و خبیث از غول و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَ مَ شَ)
سستی بینائی. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
لقب پادشاه طغماج که ولایتی است از ترکستان. (تاریخ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(طَف ف)
نام ولایتی از ترکستان و این لفظ صحیح طمغاج است به تقدیم میم بر غین معجمه چنانچه در برهان و سراج است. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، رباط طغماج یکی از منازل بین راه از بسطام تا خوارزم است ازطریق جرجان و دهستان. (نزهه القلوب چ اروپا ص 177)
لغت نامه دهخدا
پارسی است و باید ترم نوشته شود آوای کوس انگبین پالوده کوره آتش کوره
فرهنگ لغت هوشیار
بوی یاب سگ شکاری سگ تازی، بویه کش بوینده بوی خوش، بوسه دادن، شکفتن دهان پیرا دهان زنخ زنخ و ریش شیفتگی، آزوری آزمندی، ماندگاری، بایا دانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طخم
تصویر طخم
برزگ منشی خود ستایی
فرهنگ لغت هوشیار
نیکوکار گردیدن پارسی است ک تیم تم راج از گیاهان درختچه راج را گویند که خاس نیز نامیده می شود و در کتب مختلف به نام عود الخیر و هوکس و شرابه نیز ذکر شده و در جنگلهای شمال ایران نیز فراوان است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلم
تصویر طلم
چرکی دندان خوان نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طغام
تصویر طغام
ناکس و فرومایه از مردم، فرومایگان
فرهنگ لغت هوشیار
پیام نادرست، کفک انداختن: شتر، بوسیدن: پیرامون دهان، بویه زدن: پیرامون دهان کفک انداختن شتر از دهان، خبر دادن از چیزی که یقین نداشته باشند: کریم سانخ آنست بی شک و شبهت کریم سونخ او بی دغا ولغم و زنخ. (سوزنی لغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نغم
تصویر نغم
دم برآوردن، آهسته سراییدن، سخن پنهان گفتن، سرود گفتن در غنا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طعم
تصویر طعم
شیرینی و تلخی و آنچه مابین آنهاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضغم
تصویر ضغم
گزیدن به دندان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طغک
تصویر طغک
نادرست نویسی تخک تلخه زه از گیاهان زیتون تلخ
فرهنگ لغت هوشیار
در گذشتن از اندازه، فزونی در گناه، خیزابگی خیزش آب، جوشیدن خون، آپخشی (طغیان آب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تطغم
تصویر تطغم
تجاهل، خوشتن را نادان نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغم
تصویر شغم
آزمند، حریص
فرهنگ لغت هوشیار
گای، آورد و برد بی آب دادن، به ناز پروردن برده را، آزار رسانیدن بهزی آن که در آسایش و فراخی زندگی کند، خشمناک که در سوز و گداز باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغم
تصویر اغم
تنگ پیشانی ابریکسره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغم
تصویر رغم
کراهت داشتن چیزی را، به خاک آلوده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دغم
تصویر دغم
اسپ دیزه اسپ سیاه سیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رغم
تصویر رغم
((رَ))
برخلاف میل کسی عمل کردن، غلبه کردن، به خاک مالیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طعم
تصویر طعم
((طَ عْ))
مزه، جمع طعوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لغم
تصویر لغم
((لَ))
کفک انداختن شتر از دهان، خبر دادن از چیزی که یقین نداشته باشند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نغم
تصویر نغم
((نَ غَ))
سخن آهسته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نغم
تصویر نغم
((نَ))
آهسته سراییدن، آهسته سخن گفتن، آهسته سرایی، آهسته گویی، سخن آهسته، نغمه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طعم
تصویر طعم
مزه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طعم
تصویر طعم
Flavor
دیکشنری فارسی به انگلیسی