جدول جو
جدول جو

معنی طغرا - جستجوی لغت در جدول جو

طغرا
چند خط منحنی تو در تو که اسم شخص در ضمن آن گنجانیده می شود و بیشتر در روی مسکوکات یا مهر اسم نقش می کنند. در قدیم بر سر نامه ها و فرمان ها می نگاشتند، برای مثال به طاق آن دو ابروی خمیده / مثالی را دو طغرا برکشیده (نظامی۲ - ۲۹۰)، کنایه از فرمان، حکم، کنایه از ابروی خوب رویان
تصویری از طغرا
تصویر طغرا
فرهنگ فارسی عمید
طغرا
دبیره چرغانی خطی که بر شکل کمان باشد خط قوسی، خطی که بر صدر فرمان ها بالای بسم الله می نوشته اند به شکل قوس شامل نام و القاب سلطان وقت و آن در حقیقت حکم امضا و صحه پادشاه را داشته است
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ترکی تازی گشته از طورغای چرغان بر نام و سرنامه ها که به زرآب یا شنگرف بر سر و بالای فرمان های شاهان نوشته می شده، کشک کمانی (خط قوسی) خطی که بر شکل کمان باشد خط قوسی، خطی که بر صدر فرمان ها بالای بسم الله می نوشته اند به شکل قوس شامل نام و القاب سلطان وقت و آن در حقیقت حکم امضا و صحه پادشاه را داشته است
فرهنگ لغت هوشیار
((طُ))
نوعی خط که به شکل منحنی بالای نامه ها و فرمان ها نوشته می شد و حکم امضای پادشاه را داشت، فرمان، منشور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بغرا
تصویر بغرا
آش رشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بغرا
تصویر بغرا
(پسرانه)
نام پادشاهی از خوارزم که به بخارا لشکر کشید و پایتخت سامانیان را گرفت و دولت خانیه را بنیان گذاشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طغرل
تصویر طغرل
(پسرانه)
پرنده شکاری از خانواده باز
فرهنگ نامهای ایرانی
بر آغالیدن تحریک کردن بر انگیختن، آغالش انگیزش. یا اغراء بجهل. بجهل کشانیدن آغالش بنادانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صغرا
تصویر صغرا
کوچک، کوچک تر، مقابل کبری، در علم منطق قضیۀ کوچک یا قضیۀ اول مثلاً در «هر انسانی حیوان است»، «هر حیوانٍی جسم است»، «پس هر انسانی حیوان است» قضیۀ «هر انسانٍی حیوان است»، صغراست
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغرل
تصویر طغرل
پرنده ای شکاری از خانوادۀ باز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغری
تصویر طغری
طغرا، چند خط منحنی تو در تو که اسم شخص در ضمن آن گنجانیده می شود و بیشتر در روی مسکوکات یا مهر اسم نقش می کنند، در قدیم بر سر نامه ها و فرمان ها می نگاشتند
فرمان، حکم، ابروی خوب رویان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بغرا
تصویر بغرا
نوعی آش که با خمیر آرد گندم تهیه می شود، آش رشته، بغراخانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اغرا
تصویر اغرا
برانگیختن، تحریک کردن، وادار کردن، دشمنی انداختن میان دو کس، آزمند گردانیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغری
تصویر طغری
دبیره چرغانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طغرل
تصویر طغرل
نوعی از پرندگان شکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طغار
تصویر طغار
نادرست نویسی تغار تغار
فرهنگ لغت هوشیار
بید انجیر کوچک در برهان قاطع این واژه پارسی دانسته شده و تازی آن را (خروع) بید انجیر کرچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مغرا
تصویر مغرا
شگفت داشتته، به سریش چسبانیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اغرا
تصویر اغرا
((اِ))
شوراندن، تحریک کردن، انگیزش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طغرل
تصویر طغرل
((طُ غْ رِ یا رُ))
نوعی مرغی شکاری، نام چند تن از پادشاهان سلجوقی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بغرا
تصویر بغرا
خوک نر، گراز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غرا
تصویر غرا
فصیح، بلیغ و شیوا مثلاً قصیدۀ غرا، ابیات غرا، روشن، درخشان
فرهنگ فارسی عمید
سریشم ماهی، گاو ساله گوساله، نوزاده، لاغر، چسب، چسپانیدن، شگفت داشتن، آزمند گردیدن مونث اغر سفید و روشن، درخشان، عبارت فصیح و استوار و منسجم. توضیح در فارسی بدون توجه به تذکیر و تانیث این کلمه رااستعمال کنند: امروز صاحب خاطران نامم نهند از ساحران هست آبرو شاعران زین شعر غرا ریخته (خاقانی. 393 فروزانفر معارف بها ولد 1338 ص 198)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرا
تصویر غرا
((غَ رّ))
سفید و روشن و درخشان از هر چیزی، فصیح، بلیغ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طرا
تصویر طرا
به کل، همگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغرانویس
تصویر طغرانویس
نویسندۀ طغرا، طغراکش، کسی که کار نگاشتن طغرا بر سر نامه ها و فرمان ها بر عهدۀ او بودهبرای مثال مطبوع تر ز نقش تو صورت نبست باز / طغرانویس ابروی مشکین مثال تو (حافظ - ۸۱۶)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغرایی
تصویر طغرایی
سازندۀ طغرا، طغراکش، طغرانویس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغرانویسی
تصویر طغرانویسی
طغراکشی، شغل و عمل طغرانویس. در قدیم منصب و شغلی خاص بوده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طغرائی
تصویر طغرائی
نویسنده طغرا طغرا کش، رئیس دیوان طغرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طغرایی
تصویر طغرایی
چرغان نویس چرغانساز
فرهنگ لغت هوشیار
چرغانکشی چرغان نگار عمل و شغل طغرا کش. توضیح هنر طغرا کشی مستلزم درست سوار کردن نام و القاب سلطان وقت بوده است به شکلی که از مجموع آن شکل تیر و کمان حاصل آید
فرهنگ لغت هوشیار
چرغانکش چرغان نگار دبیری که هنر نوشتن خطوط قوسی طغرا را نیکو می دانسته و مامور این وظیفه بوده است طغرائی طغرا نویس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طغرائی
تصویر طغرائی
نویسنده طغرا، رییس دیوان طغرا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طغراکشی
تصویر طغراکشی
((~. کَ یا کِ))
طغراء نویسی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طغراکش
تصویر طغراکش
((~. کَ یا کِ))
نویسنده طغراء بر سر نامه ها و فرمان ها
فرهنگ فارسی معین