جدول جو
جدول جو

معنی طرینا - جستجوی لغت در جدول جو

طرینا
(طَ)
به یونانی سرمق است. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آرینا
تصویر آرینا
(دخترانه)
آریایی نژاد، از نسل آریایی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از فرینا
تصویر فرینا
(دخترانه)
با شکوه، شکوهمند
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از طریان
تصویر طریان
حادث شدن، پیدایش
فرهنگ فارسی عمید
(طِرْ ریا)
خوان ها. (منتهی الارب) (آنندراج). تریان. ج، طریانات. (مهذب الاسماء). طبق. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(حُ ضَ)
حادث شدن. (غیاث اللغات) (آنندراج). نو درآمدن. (کنزاللغات) ، وارد شدن چیزی در چیزی. (غیاث اللغات) (آنندراج). بر سر چیزی درآمدن. (کنزاللغات)
لغت نامه دهخدا
(حُ)
باهم آمیختن و اختلاط کردن شرابخواران از مستی. یقال: طرین الشرب. (منتهی الارب) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(طَ)
نوعی از صدف خرد است که مردم شام آن را طلینس و اهل مصر دلینس میخوانند، نمکسود آن را با نان بعنوان نانخورش میخورند. ابن البیطار ذیل صدف نیزدرباره آن گفتگو کرده است. (از مفردات ابن البیطار). و رجوع به طلیسا شود
لغت نامه دهخدا
(رُ طَ)
یا رطینی ̍. سخن عجمی. (آنندراج). رجوع به رطانه و رطینی ̍ شود
لغت نامه دهخدا
(مَ)
این کلمه را امروءالقیس در شعر خود آورده است و احتمال میرود عربی نباشد. (از المعرب جوالیقی).
- أبومرینا، یک قسم ماهی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
- بنومرینا، گروهی اند از اهل حیره. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(طِرْ یَ)
گل تنک. (منتهی الارب). طین رقیق. (فهرست مخزن الادویه) ، لای تنک، خشم. یقال: اتی بالطرین و الغرین، ای غضب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طریان
تصویر طریان
نو پدیدی در خود زایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قرینا
تصویر قرینا
لوبیا: از گیاهان ژاژک
فرهنگ لغت هوشیار
زمان پشم چینی گوسفند، زمان بریدن و قطع کردن
فرهنگ گویش مازندرانی