- طرکیدن
- ترکیدن
معنی طرکیدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شکافته شدن، منفجر شدن
ترک خوردن، شکافته شدن، درز پیدا کردن، منفجر شدن
ترکیدن
Burst, Pop
взрываться , лопнуть
platzen
вибухати , вибухнути
wybuchać, pęknąć
爆炸 , 爆裂
estourar
scoppiare
estallar
éclater
barsten
ระเบิด , ระเบิด
meledak
फटना , फटना
להתפוצץ
爆発する , 弾ける
폭발하다 , 터지다
patlamak
kulipuka
বিস্ফোরণ ঘটানো , ফাটানো
پھٹنا
سخن گفتن زیر لب از روی خشم و دلتنگی، با خود حرف زدن از سر قهر و غضب، غر و لند کردن، ژکیدن، زکیدن، لند لند کردن، لندیدن، غر غر کردن، دندیدن، دندش
دزدیدن سرقت کردن
منحل کردن
استراحت کردن
ارتعاش
ریاضت
قیمت کردن، بها داشتن