معرب ترانگبین. (دهار) (مهذب الاسماء). و آن شیره ای است که از شترغار پدید آید مانند شهد، و در مدارک مذکور است که از آسمان همچو برف میبارید بر قوم مهتر موسی علیه السلام بوقت صبح و آن را به تازی من ّ خوانند. (آنندراج). ترنجبین. عسل گزنکور. رجوع به ترانگبین شود
معرب ترانگبین. (دهار) (مهذب الاسماء). و آن شیره ای است که از شترغار پدید آید مانند شهد، و در مدارک مذکور است که از آسمان همچو برف میبارید بر قوم مهتر موسی علیه السلام بوقت صبح و آن را به تازی مَن ّ خوانند. (آنندراج). ترنجبین. عسل گزنکور. رجوع به ترانگبین شود
دارویی شبیه خرده نبات با طعم شیرین که از شیرابه یا شبنمی که بر روی شاخه های گیاهی به نام خارشتر جمع و منعقد می گردد تولید می شود، در طب به عنوان مسهل، ملین، تسکین سرفه و درد سینه و شیرین کردن جوشانده ها به کار می رود، ترنگبین، ترانگبین، خارانگبین
دارویی شبیه خرده نبات با طعم شیرین که از شیرابه یا شبنمی که بر روی شاخه های گیاهی به نام خارشتر جمع و منعقد می گردد تولید می شود، در طب به عنوان مسهل، ملین، تسکین سرفه و درد سینه و شیرین کردن جوشانده ها به کار می رود، تَرَنگَبین، تَرانگَبین، خارِاَنگَبین
ترنجبین، دارویی شبیه خرده نبات با طعم شیرین که از شیرابه یا شبنمی که بر روی شاخه های گیاهی به نام خارشتر جمع و منعقد می گردد تولید می شود، در طب به عنوان مسهل، ملین، تسکین سرفه و درد سینه و شیرین کردن جوشانده ها به کار می رود، ترانگبین، خارانگبین
تَرَنجَبین، دارویی شبیه خرده نبات با طعم شیرین که از شیرابه یا شبنمی که بر روی شاخه های گیاهی به نام خارشتر جمع و منعقد می گردد تولید می شود، در طب به عنوان مسهل، ملین، تسکین سرفه و درد سینه و شیرین کردن جوشانده ها به کار می رود، تَرانگَبین، خارِاَنگَبین
ورنجن است که دستینۀ زنان باشد و به عربی آن را که بر دست کنند سوار و آن را که بر پای کنند خلخال خوانند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به ورنجن شود
ورنجن است که دستینۀ زنان باشد و به عربی آن را که بر دست کنند سوار و آن را که بر پای کنند خلخال خوانند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). رجوع به ورنجن شود
دهی از دهستان کاغذکنان است که در بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد و در پنجهزارگزی شوسۀ هروآباد به میانه واقع است و 134 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
دهی از دهستان کاغذکنان است که در بخش کاغذکنان شهرستان هروآباد و در پنجهزارگزی شوسۀ هروآباد به میانه واقع است و 134 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
معرب ترانگبین یا ترنگبین است. ترشحات و شیرابه های برگ و ساقه های گیاه خارشتر که از لحاظ شیمیایی نوعی از ’من’ میباشد. در ترکیب ترنجبین ساکارز و ملزیتوز موجود است و آن در تداوی به عنوان ملین استعمال میشود. (فرهنگ فارسی معین) : ترنجبین و صالم بده که شربت صبر نمی دهد خفقان فؤاد را تسکین. سعدی. من ّ ترنجبین بود و سلوی مرغ بریان بود. (قصص الانبیاء ص 123). و رجوع به ترانگبین و ترنگبین شود
معرب ترانگبین یا ترنگبین است. ترشحات و شیرابه های برگ و ساقه های گیاه خارشتر که از لحاظ شیمیایی نوعی از ’من’ میباشد. در ترکیب ترنجبین ساکارز و ملزیتوز موجود است و آن در تداوی به عنوان ملین استعمال میشود. (فرهنگ فارسی معین) : ترنجبین و صالم بده که شربت صبر نمی دهد خفقان فؤاد را تسکین. سعدی. من ّ ترنجبین بود و سلوی مرغ بریان بود. (قصص الانبیاء ص 123). و رجوع به ترانگبین و ترنگبین شود
منسوب به برنج که از حبوب است. ساخته شده از برنج، یورش و حمله. (آنندراج). حمله و تاخت و تاز. (ناظم الاطباء) ، جامۀ ابریشم. (آنندراج). پارچۀ ابریشمی. (ناظم الاطباء). اما به سه معنی فوق در سایر فرهنگهایی که در دسترس بود دیده نشد، زنگ و جرس. (ناظم الاطباء). برنگ، کلید و قفل و دربند. (ناظم الاطباء). در دو معنی اخیر ظاهراً صورتی از برنگ باشد. رجوع به برنگ شود منسوب به برنج (فلز). ساخته شده ازبرنج. (ناظم الاطباء). برنجی. و رجوع به برنج شود
منسوب به برنج که از حبوب است. ساخته شده از برنج، یورش و حمله. (آنندراج). حمله و تاخت و تاز. (ناظم الاطباء) ، جامۀ ابریشم. (آنندراج). پارچۀ ابریشمی. (ناظم الاطباء). اما به سه معنی فوق در سایر فرهنگهایی که در دسترس بود دیده نشد، زنگ و جرس. (ناظم الاطباء). برنگ، کلید و قفل و دربند. (ناظم الاطباء). در دو معنی اخیر ظاهراً صورتی از برنگ باشد. رجوع به برنگ شود منسوب به برنج (فلز). ساخته شده ازبرنج. (ناظم الاطباء). برنجی. و رجوع به برنج شود
معرب سکنگبین و این مرکب است از سک به معنی سرکه و از انگبین به معنی شهد است و این ترکیب زمانه سابق است و فی زماننا بجای شهد قند یا شکر سفید داخل میکنند. (غیاث) (آنندراج) : دفع مضرت (شراب مویزی) سکنجبین و آب و کاسنی و تخم خیار. (نوروزنامه). و نقل (شراب افتادۀ پرورده) ریباس و انار کنند و ازپس او سکنجبین خورند تا زیان ندارد. (نوروزنامه)
معرب سکنگبین و این مرکب است از سِک به معنی سرکه و از اَنگُبین به معنی شهد است و این ترکیب زمانه سابق است و فی زماننا بجای شهد قند یا شکر سفید داخل میکنند. (غیاث) (آنندراج) : دفع مضرت (شراب مویزی) سکنجبین و آب و کاسنی و تخم خیار. (نوروزنامه). و نقل (شراب افتادۀ پرورده) ریباس و انار کنند و ازپس او سکنجبین خورند تا زیان ندارد. (نوروزنامه)
چین و شکن یافتن. ترنجیدن. آژنگ افتادن: طرنجیدن، علامت خاصۀ لقوه تشنجی است که حاستها بر حال خویش باشد و پوست عضلۀ روی سخت باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و اگر عضلۀ صدغ و عضلۀ روی و عضلۀ پیشانی را صلب و طرنجیده یابد... معلوم گردد که لقوه تشنجی است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، کشیده شدن. تمدد. و رجوع به ترنجیدن شود
چین و شکن یافتن. ترنجیدن. آژنگ افتادن: طرنجیدن، علامت خاصۀ لقوه تشنجی است که حاستها بر حال خویش باشد و پوست عضلۀ روی سخت باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). و اگر عضلۀ صدغ و عضلۀ روی و عضلۀ پیشانی را صلب و طرنجیده یابد... معلوم گردد که لقوه تشنجی است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی) ، کشیده شدن. تمدد. و رجوع به ترنجیدن شود
پارسی تازی گشته ترامگبین ترشحات و شیرابه های برگ و ساقه ای گیاه خار شتر که از لحاظ شیمیایی نوعی از (من) میباشد. در ترکیب ترنجبین ساکارز و ملزیتوز موجوداست. و آن در تداوی بعنوان ملین استعمال میشود
پارسی تازی گشته ترامگبین ترشحات و شیرابه های برگ و ساقه ای گیاه خار شتر که از لحاظ شیمیایی نوعی از (من) میباشد. در ترکیب ترنجبین ساکارز و ملزیتوز موجوداست. و آن در تداوی بعنوان ملین استعمال میشود
ترنگبین در خواب، مال بی منت است. اگر بیند ترنگبین بسیار داشت یا کسی بدو داد، دلیل که روزی بسیار یابد، از آنجا که امید ندارد و کارهای او به نظام شود. محمد بن سیرین اگر ترنگبین درخواب دید یا خورد، دلیلش بر سه وجه است. اول: مال و روزی حلال بی منت خلق. دوم: معیشت و گشایش کارها. سوم: کام دل یافتن.
ترنگبین در خواب، مال بی منت است. اگر بیند ترنگبین بسیار داشت یا کسی بدو داد، دلیل که روزی بسیار یابد، از آنجا که امید ندارد و کارهای او به نظام شود. محمد بن سیرین اگر ترنگبین درخواب دید یا خورد، دلیلش بر سه وجه است. اول: مال و روزی حلال بی منت خلق. دوم: معیشت و گشایش کارها. سوم: کام دل یافتن.
سکنجبین به خواب، چون شیرین بود، خوردن آن در خواب مال و روزی بود که آسان به دست آید و چون ترش بود، دلیل که مال با غم و اندوه به دست آید. محمد بن سیرین اگر بیماری، سکنجبین به خواب بیند، اگر شیرین بود شفا یابد، اگر ترش بود، بیماری او به درازا کشد.
سکنجبین به خواب، چون شیرین بود، خوردن آن در خواب مال و روزی بود که آسان به دست آید و چون ترش بود، دلیل که مال با غم و اندوه به دست آید. محمد بن سیرین اگر بیماری، سکنجبین به خواب بیند، اگر شیرین بود شفا یابد، اگر ترش بود، بیماری او به درازا کشد.