زن که بی اجازت شوی در اهل خود رود. (منتهی الارب) (آنندراج). زن نافرمان. سرکش. (غیاث اللغات) ، زن نگرنده بسوی مردان. (منتهی الارب) (آنندراج). - امراه طامح یا امراه طماحه، زن که بشهوت به مردان نگرد. زن چشم چران، بلند از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات). عالی
زن که بی اجازت شوی در اهل خود رود. (منتهی الارب) (آنندراج). زن نافرمان. سرکش. (غیاث اللغات) ، زن نگرنده بسوی مردان. (منتهی الارب) (آنندراج). - اِمراه طامح یا امراه طماحه، زن که بشهوت به مردان نگرد. زن چشم چران، بلند از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات). عالی
هنداخ پیرنگ کلوار زموده، گزار، گرده ریز، دور کرد انداختن وات یا وات در دیپ (نثر) و سرواد، کناره گرفتن، گستردن گسترش، به زور فروختن، شاده شالوده، نگاره، پرسیدن پیش کشیدن، انداختن از شماره -12 کاستن کم کردن شماره ای را از شماره دیگر
هنداخ پیرنگ کلوار زموده، گزار، گرده ریز، دور کرد انداختن وات یا وات در دیپ (نثر) و سرواد، کناره گرفتن، گستردن گسترش، به زور فروختن، شاده شالوده، نگاره، پرسیدن پیش کشیدن، انداختن از شماره -12 کاستن کم کردن شماره ای را از شماره دیگر