جدول جو
جدول جو

معنی طامح

طامح((مِ))
زن نافرمان، زن چشم چران، خوب و عالی از هر چیز
تصویری از طامح
تصویر طامح
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با طامح

طامح

طامح
زن نافرمان، زن چشم چران زن نافرمان زن سرکش، زن نگرنده به سوی مردان زن چشم چران، بلند عالی
فرهنگ لغت هوشیار

طامح

طامح
زن که بی اجازت شوی در اهل خود رود. (منتهی الارب) (آنندراج). زن نافرمان. سرکش. (غیاث اللغات) ، زن نگرنده بسوی مردان. (منتهی الارب) (آنندراج).
- اِمراه طامح یا امراه طماحه، زن که بشهوت به مردان نگرد. زن چشم چران، بلند از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (غیاث اللغات). عالی
لغت نامه دهخدا