طراق، صدا و آوازی که از کوفتن و شکستن یا ترکیدن چیزی برمی آید طراقاطراق: آوازها و صداهای پی در پی، برای مثال چو خورشید سر بر زند زین نطاق / برآید ز دریا طراقاطراق (نظامی۶ - ۱۱۳۰)
طَراق، صدا و آوازی که از کوفتن و شکستن یا ترکیدن چیزی برمی آید طراقاطراق: آوازها و صداهای پی در پی، برای مِثال چو خورشید سر بر زند زین نطاق / برآید ز دریا طراقاطراق (نظامی۶ - ۱۱۳۰)
فطراسالیون. لغتی است یونانی مرکب از بطرا وسالیون به معنی کرفس کوهی چه بطرا کوه را گویند و سالیون کرفس را. (از برهان) (آنندراج). کرفس کوهی. (ناظم الاطباء). از بطرا، صخره و سالیون کرفس بیونانی. (بحر الجواهر). کرفس صخری. فراسالیون است که کرفس جبلی است. (فهرست مخزن الادویه). بطرا بیونانی کوه و سالیون کرفس. (از اختیارات بدیعی نسخۀ خطی کتاب خانه لغت نامه). کرفس جبلی. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 82). و رجوع به ترجمه فرانسوی مفردات ابن ابیطار و دزی ج 1 ص 94: بطرسالیون شود
فطراسالیون. لغتی است یونانی مرکب از بطرا وسالیون به معنی کرفس کوهی چه بطرا کوه را گویند و سالیون کرفس را. (از برهان) (آنندراج). کرفس کوهی. (ناظم الاطباء). از بطرا، صخره و سالیون کرفس بیونانی. (بحر الجواهر). کرفس صخری. فراسالیون است که کرفس جبلی است. (فهرست مخزن الادویه). بطرا بیونانی کوه و سالیون کرفس. (از اختیارات بدیعی نسخۀ خطی کتاب خانه لغت نامه). کرفس جبلی. (تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 82). و رجوع به ترجمه فرانسوی مفردات ابن ابیطار و دزی ج 1 ص 94: بطرسالیون شود
بلغت یونانی تخم کرفس باشد چه فطرا به معنی تخم و سالیون کرفس کوهی است و بعضی گویند نوعی از سماروغ است. (آنندراج) (از برهان). تخم کرفس رومی. (ترجمه صیدنه). تخم کرفس کوهی است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
بلغت یونانی تخم کرفس باشد چه فطرا به معنی تخم و سالیون کرفس کوهی است و بعضی گویند نوعی از سماروغ است. (آنندراج) (از برهان). تخم کرفس رومی. (ترجمه صیدنه). تخم کرفس کوهی است. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)