جدول جو
جدول جو

معنی طراری - جستجوی لغت در جدول جو

طراری
(طَرْ را)
عیّاری. کیسه بری، گربزی
لغت نامه دهخدا
طراری
کیسه بری بریکبری ترفندگری کسیه بری، دزدی، گربزی
تصویری از طراری
تصویر طراری
فرهنگ لغت هوشیار
طراری
کیسه بری، حیله گری
تصویری از طراری
تصویر طراری
فرهنگ فارسی معین
طراری
راه زنی، سرقت، شب روی، عیاری
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سراری
تصویر سراری
سریت ها، کنیزهای مخصوص هم بستر شدن، جمع واژۀ سریت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دراری
تصویر دراری
ستارگان بزرگی که نامشان را ندانند، ستارگان درخشان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طخاری
تصویر طخاری
تخاری، از مردم تخارستان، زبانی از شاخه های مستقل زبان های هندواروپایی که مردم تخار با آن سخن می گفتند و اکنون از میان رفته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از براری
تصویر براری
بریه ها، صحرا، بیابان، جمع واژۀ بریه
فرهنگ فارسی عمید
درزی، گوشتفروش، پیشه ور، نای زن، شهرباش (دربخشی از مازندران) مزیر کارگر مزدبگیر کشاورزی (گویش مازندرانی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طیاری
تصویر طیاری
تریاک مالی تریاک مالی
فرهنگ لغت هوشیار
عمل و شغل طراح طرح افکنی نقشه ریزی، طرح نقاشی، شیوه ای از نقاشی که جنبه طرح آزمایشی و تمرینی دارد، ریختن طرح جامه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طراره
تصویر طراره
گوشبر ترفندگر، بریک بر (جیب بر) کیسه بر، گربز، تیز زبان
فرهنگ لغت هوشیار
پارسی تازی گشته ترازی از مردم تراز از ساخته های تراز پارسی تازی گشته ترازی ترز نگار منسوب بشهر طراز، آنچه در شهر طراز یافت شود اسب طرازی گرگ طرازی. منسوب به طراز آن که جامه را نگار کند مطرز رقام. یا جامه طراز. جامه ای که برای سلطان بافند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراری
تصویر فراری
گریزان گریزان، در حال گریز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراری
تصویر سراری
جمع سریه، کنیزکان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از براری
تصویر براری
جمع بریه صحراها خشکیها
فرهنگ لغت هوشیار
جمع ذریه. فرزندان اولاد (انس و جن)، زنان، جمع ذریه، تخمه ها آدمیان و پریان زایک ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراری
تصویر دراری
ستارگان درخشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دراری
تصویر دراری
((دَ رِ))
ستارگان درخشان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طراحی
تصویر طراحی
کاری که طراح انجام می دهد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ذراری
تصویر ذراری
((ذَ))
جمع ذریه، فرزندان، اولاد، زنان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طیاری
تصویر طیاری
((طَ یّ))
تریاک مالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از براری
تصویر براری
((بَ))
جمع بری، صحراها، خشکی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طراحی
تصویر طراحی
نمودار سازی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از فراری
تصویر فراری
Defector, Escapist
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از فراری
تصویر فراری
déserteur, échappiste
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از فراری
تصویر فراری
desertor, escapista
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از فراری
تصویر فراری
дезертир , беглец
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از فراری
تصویر فراری
Deserteur, Fluchthelfer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از فراری
تصویر فراری
dezerter, uciekinier
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از فراری
تصویر فراری
дезертир , втікач
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از فراری
تصویر فراری
desertor, escapista
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از فراری
تصویر فراری
disertore, fuggitivo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از فراری
تصویر فراری
deserteur, ontsnappingspecialist
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از فراری
تصویر فراری
विद्रोही , भागनेवाला
دیکشنری فارسی به هندی