جدول جو
جدول جو

معنی طحین - جستجوی لغت در جدول جو

طحین
آسیاب شده آرد آرد رقیق، گندم آس شده
تصویری از طحین
تصویر طحین
فرهنگ لغت هوشیار
طحین
((طَ))
آرد، گندم رقیق
تصویری از طحین
تصویر طحین
فرهنگ فارسی معین
طحین
آرد، گردی که از کوبیدن یا آسیا کردن غلات یا حبوبات به دست آید مثلاً آرد گندم، آرد جو، آرد برنج، آرد نخود
تصویری از طحین
تصویر طحین
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طنین
تصویر طنین
(دخترانه)
انعکاس صوت، پژواک، خوش آهنگی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تحین
تصویر تحین
پیوسیدن (انتظار کشیدن) چشمداشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنین
تصویر طنین
انعکاس صدا، پژواک، خوش آهنگی، صدای ناقوس، زنگ و مانند آنکه در گوش می پیچد، صدای مگس، پشه یا زنبور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طعین
تصویر طعین
مجروح و در خسته به نیزه، طاعون زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طحون
تصویر طحون
سپاه گران، جنگ براندازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طحان
تصویر طحان
آسیابان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طنین
تصویر طنین
آواز مگس، وزوز، بانگ پشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طحان
تصویر طحان
((طَ حّ))
آسیابان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طنین
تصویر طنین
((طَ))
بانگ کردن مگس، ناقوس و، بانگ، صدا، نوسانات فرعی صدا، پژواک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طحان
تصویر طحان
آسیابان، آردفروش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حین
تصویر حین
مرگ، هلاکی وقت، مدت، هنگام وقت، مدت، هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حین
تصویر حین
هلاک، مرگ، بلا، محنت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از حین
تصویر حین
وقت، مدت، هنگام، روزگار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طحن
تصویر طحن
آرد کردن گندم یا دانۀ دیگر، آرد کردن، جویدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طحن
تصویر طحن
شوکران از گیاهان آرد کردن، گرد گردیدن مار آرد
فرهنگ لغت هوشیار
گل، کار گل گلکاری یکی از حروف الفبای فارسی و عربی طاء. خاک گل، اقسام خاک رست که در کوزه گری و سفال سازی و غیره به کار رود زمین های رستی و سنگهای رستی، خاکهای سطحی زمین چون بیشتر ترکیبات رستی دارند نیز طین نیز خوانده می شود، رسوب و درد مایعات و رسوب شراب و غیره یا طین احمر. گل سرخ. یا طین ارمنی. گل ارمنی. یا طین اصفر. گل مختوم. یا طین اصفهانی. طین اندلسی. یا طین اقریطس. خاکی است خاکستری رنگ که با خشونت و بانگشت شکسته گردد و آن را از جزیره کیو یا اقریطس می آوردند. طین بلد مصطکی طین جزیره مصطکی طین خیا طین خیوس طین رومی. یا طین اکل. طین اندلسی. یا طین اندلسی. گونه ای رست که جهت شستن سر و لکه گیری لباسها به کار می رود. این گونه رست را به نام خاک لکه گیری نیز نامند و چون رست خالص است زنان حامله به خوردنش در موقع ویار راغب می شوند گل سرشویی گل خراسانی گل اصفهانی گل فارسی گل نیشابوری گل قیومولیا طین حر طین نیشابوری گل خالص بی ریگ گل کوفی طین علک طین قیمولس طین منتقل طین مقلو گل بریان طین اکل گل خوراکی طین ماکول. یا طین بحری. گل مختوم طین مختوم. یا طین بحیره. گلی است که از برخی دریاچه ها آرند و پاره ای امراض جلدی و داخلی را مفید است مانند گل و لای دریاچه رضائیه. یا طین بلد مصطکی. طین اقریطس. یا طین جزیره مصطکی. طین اقریطس. یا طین جلود. خاکی است که پوست را بدان رنگ می کنند و سرخ مایل به زرد می شود. توضیح با توجه به شرح فوق که نقل از تحفه است به نظر می آید که گونه ای اخرا باشد، یا طین حجازی. انجبار (دزی)، توضیح با توجه به این که انجبار نام گیاهی از تیره ترشکها است و در تداوی به عنوان قابض به کار می رود رابطه اش را با لغت طین حجازی نتوانستیم تعیین کنیم. یا طین حر. گل سرشویی. یا طین حکمت. گل حکمت. یا طین ختم. گل مختوم، طین اندلسی. یا طین خراسانی. طین اندلسی. یا طین خیا. طین اقریطس. یا طین خیوس. طین اقریطس. یا طین داغستانی. خاک رستی که از داغستان آورند. ترکیبش عبارت از خاک رست است و زن های حامله گاهی در موقع ویار به خوردن آن راغب می شوند. توضیح باید دانست که زنهای حامله منحصرا به رست داغستان مایل نمی شوند بلکه در چنین موقعی اگر مایل به خاک رست شوند هر نوع گل رستی می خورند. یا طین دقوقی. گونه ایست از خاک رست منسوب به ناحیه دقوقا از بلاد حلب. یا طین راهب. گل مختوم. یا طین رومی. طین اقریطس. یا طین سجلات. گل مختوم. یا طین شاموس. گونه ای گل رست متورق که در حقیقت یک نوع شیست است و از جزیره شاموس که یکی از جزایر یونان است می آوردند طین شامس طین کواکب. یا طین شفا. مدینه طیبه، نزد اهل سنت خاک قبر امام محمد حنبل است، نزد شیعه خاک قبر امام حسین ع است. یا طین صعیدی. گل نسوز. یا طین صغدی. گل نسوز. یا طین صنم. گل مختوم. یا طین صوفی حمید. خاک رستی که از بلاد شروان از بقعه صوفی حمید آرند. یا طین علک. طین اندلسی. یا طین فارسی. طین اندلسی. یا طین قبرسی. خاک رست قرمز رنگی که از جزیره قبرس آورند شیستهای قرمز رنگ جزیره قبرس. یا طین قیمولس. طین اندلسی. یا طین قیمولیا. طین اندلسی. یا طین کاهن (کاهنی)، گل مختوم. یا طین کاهنی. گل مختوم. یا طین کرمی. خاک رست شیستی که تیره رنگ است. وجه تسمیه این است که آنرا جهت حفظ درختان انگور در برابر آفات به کار می بردند به مناسبت سولفات مضاعف آهن و آلومینیومی که درترکیب آن است اساطیلس فونا فیطس انبالیطس فرما قیطس. یا طین کواکب. طین شاموس. یا طین لانی. گل ارمنی. یا طین ماکول. طین اندلسی. یا طین مختوم. خاکی است که با زهر مقاومت و مقابله کند و مضرت او را دفع نماید و زخم دندان و نیش گزندگان را دفع کند. یا طین مصطکی. طین اندلسی. یا طین مغره. گل سرخ. یا طین مقلو. طین اندلسی. یا طین منتقل. طین اندلسی. یا طین نیشابوری. طین خراسانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حین
تصویر حین
((حَ))
هلاک، مرگ، محنت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از حین
تصویر حین
هنگام، وقت، جمع احیان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طین
تصویر طین
((طِ))
خاک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طین
تصویر طین
گل، خاک نمناک، خاک
فرهنگ فارسی عمید