جدول جو
جدول جو

معنی طبایعی - جستجوی لغت در جدول جو

طبایعی
(طَ یِ)
رجوع به طبائعی شود
لغت نامه دهخدا
طبایعی
کیانایی: کسانی که اپرام (طبیعت) را سازنده جهان می دانند، کسانی که آدمی را آفریده کیانای چارینه می دانند حکیمی که آدمی را آفریده از چهار طبیعت (طبایع اربع) می داند، حکیمی که طبیعت و دهر را خالق جهان می دانست
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از طبایع
تصویر طبایع
طبیعت ها، قسمتهایی از جهان که ساخته دست بشر نیست مانند گیاهان ها، جانوران ها، جنگل ها، دریاها، کوه و بیابان ها، جهان هستی، قضاها و قدرها، روزگارها، فطرت ها، سرشت ها، نهادها، عناصر چهارگانه شامل آب ها، بادها، خاک و آتش، غریزه ها، جمع واژۀ طبیعت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
مربوط به طبیعت، ذاتی، فطری، در فلسفه کسی که هر چیز را به طبیعت نسبت دهد، هر یک از طبیعیون، معتقد به اصالت ماده، طبایعی، عادی و معمولی مثلاً رفتار طبیعی، منسوخ، از رشته های دورۀ متوسطه در نظام آموزشی قدیم، مقابل مصنوعی، آنچه ساختۀ دست انسان نیست
فرهنگ فارسی عمید
(طَ یِ)
رجوع به طبائع و شواهد طبایع در آنجا شود.
- طبایع اربع، چهار عنصر آب، آتش، باد و خاک
لغت نامه دهخدا
(طَ ءِ)
بعض حکماء متقدمین که آدمی را آفریده از چهار طبیعت (طبائع اربع) میشناختند، به اصطلاح برخی دیگر از دانشمندان کسانی که دهر و روزگار را آفریدگار مردم و حیوان وسایر مخلوقات میشناختند. بعبارت دیگر دهری: این سؤال طبیعی است و معروف است میان طباعیان. (جامعالحکمتین ناصرخسرو چ ه. کربن و معین ص 295)
لغت نامه دهخدا
تصویری از طبایع
تصویر طبایع
سجایا، خویها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طباعی
تصویر طباعی
منسوب به طباع، طرفدار طبیعت طبایعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
عملی، سرشتی، خلقی، صناعی، ذاتی
فرهنگ لغت هوشیار
حکیمی که آدمی را آفریده از چهار طبیعت (طبایع اربع) می داند، حکیمی که طبیعت و دهر را خالق جهان می دانست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
((طَ))
منسوب به طبیعت، فطری، ذاتی، عالم علم طبیعی، کسی که امور جهان را به طبیعت نسبت می دهد و به خدا اعتقادی ندارد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طبایع
تصویر طبایع
((طَ یِ))
جمع طبیعت، سرشت ها، نهادها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
سرشتین، نیادی، بهنجار
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
طبيعيٌّ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
Natural, Spontaneous
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
naturel, spontané
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
טבעי , ספונטני
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
قدرتی , خودبخود
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
প্রাকৃতিক , স্বতঃস্ফূর্ত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
ธรรมชาติ , ตามธรรมชาติ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
asili, ya kujitokeza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
doğal, doğaçlama
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
自然の , 自発的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
自然的 , 自发的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
natuurlijk, spontaan
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
자연의 , 자발적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
alami, spontan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
प्राकृतिक , स्वाभाविक
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
natural, espontáneo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
naturale, spontaneo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
naturalny, spontaniczny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
природний , спонтанний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
natürlich, spontan
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
естественный , спонтанный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از طبیعی
تصویر طبیعی
natural, espontâneo
دیکشنری فارسی به پرتغالی