- طالقه
- هلیده (از هلش طلاق) مونث طالق زن رها شده از قید نکاح، جمع طوالق
معنی طالقه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شیون کننده زن
مونث طالع
مونث طارق: و گزند ناگهانی آستانک (بلا)، زند (طایغه)، مرو نیش هم آوای سرد سیر (فالگیر)
تنباکو
رها، هلیده (مطلقه مطلقه)، وانهاده رها کرده یله کرده
پارسی تازی گشته تاکه تاغه تاهه تای، تاغک تاکچه، رشته از ریسمان، دسته از مو یا گل یا سبزی، شاخه شاه اسپرم، پارچه نبریده
واحد شمارش جامه، پارچه و مانند آن مثلاً یک طاقه عبا، یک طاقه شال