جدول جو
جدول جو

معنی طالبیون - جستجوی لغت در جدول جو

طالبیون
جمع طالبی، وابستگان علی ع جمع طالبی در حالت رفعی (ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جمع طالبی درحالت نصبی و جری (ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
جمع طالب، خواستاران، دانشجویان، جمع طالبی به معنای وابستگان امام علی (ع)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شامبیون
تصویر شامبیون
فرانسوی کهرومان (قهرمان پارسی تازی گشته) گهرمند پهلوان هوویر
فرهنگ لغت هوشیار
لاتینی تازی گشته مس زرد، هفت جوش آمیزه ی: زر سیم مس سرب ارزیز آهن توتیا روی، هفت جوش که عبارت از آلیاژ فلز می باشد و آنها عبارتند از: طلا و نقره و مس و قلع و سرب و آهن و روی، مس زرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سالیون
تصویر سالیون
یونانی رواس (کرفس الما) از گیاهان کرفس آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از الهیون
تصویر الهیون
خداپرستان جمع الهی خدا پرستان معتقدان بخدا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلبیدن
تصویر طلبیدن
طلب کردن، خواستن، برای مثال مرا بدل ز خراسان زمین یمگان است / کسی چرا طلبد مر مرا و یمگان را (ناصرخسرو - ۱۱۸)، دعوت کردن، نیاز داشتن، جستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از الهیون
تصویر الهیون
حکمایی که در دانش خداشناسی بحث کرده اند، حکمای الهی
فرهنگ فارسی عمید
روی، هفت جوش که عبارت از آلیاژ فلز می باشد و آنها عبارتند از: طلا و نقره و مس و قلع و سرب و آهن و روی، مس زرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالعین
تصویر طالعین
دو جگر رگ جگر رگان تثنیه طالع دو رگ جگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالحین
تصویر طالحین
جمع در حالت نصبی و جری (ولی در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالحون
تصویر طالحون
جمع طالح، تباه ها، بدکرداران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلبیدن
تصویر طلبیدن
دعوت کردن، خواستن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع غالب، فرخادان چیرگان غلبه کننده چیره قاهر پیروز، بخش زیاد قسمت اعظم اغلب اوقات وی غالب همت ایشان، احتمال غالب ظن قوی: هر که امروز نبیند اثر قدرت او غالب آنست که فرداش نبیند دیدار. (سعدی)، جمع غالبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کلبیون
تصویر کلبیون
فلسفه کلیبون سگ روشی کلپس: انگلیسی فرو پاشی ریزش، ویرانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طلبیدن
تصویر طلبیدن
((طَ لَ دَ))
خواستن، جستن
فرهنگ فارسی معین
گروهی از فلاسفۀ یونان که فضیلت و سعادت را در ترک لذات و تجملات دانسته و با جامۀ ژولیده و سر و پای برهنه به سر می بردند و آداب ورسوم اجتماعی را تخطئه می کردند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سالیون
تصویر سالیون
کرفس، تخم کرفس
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غالیون
تصویر غالیون
شیرپنیر، گیاهی خودرو با ساقۀ راست، برگ های نوک تیز و گل های کوچک زرد، علف شیر، علف پنیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ابیون
تصویر ابیون
افیون اپیون هپیون مهاتل مهاتول تریاک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ابیون
تصویر ابیون
تریاک، شیرۀ تلخ مزه و قهوه ای رنگی که از پوست خشخاش گرفته می شود، شیرۀ کوکنار، دارای الکلوئیدهای متعدد، از جمله مرفین، کودئین، نارکوتین، پاپاوریم و نارسئین است، در یک گرم آن درحدود پنج سانتی گرم مرفین وجود دارد. در تسکین درد، سرفه و اسهال مؤثر است، ریه و معده را تخدیر می کند، افیون، اپیون، پادزهر، تریاق
فرهنگ فارسی عمید
واژه پارسی است و باید تالبی باشد چنان که تالکی نیز در پارسی پیشینه دارد که برابر با گشنیز کوهی است تالبی گونه ای خربزه پیشرس که گرد است و مرغانه ای نام دیگر آن در پارسی خرچکوک و خروک است وابسته به علی ابن ابی طالب علیه السلام منسوب به ابی طالب ساداتی که از نسل امیر المومنین علی ع یا از نسل برادران آن جضرت جعفر و عقیل باشند، علوی سید، جمع طالبیون طالبیین، قسمی خربزه پیش رس شیرین و لطیف که درون آن سبز است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طابون
تصویر طابون
آتشگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طالبی
تصویر طالبی
((لِ))
نوعی خربزه پیش رس و شیرین و لطیف که قسمت خوراکی آن زرد یا سبز است
فرهنگ فارسی معین
میوه ای کروی شکل و شبیه خربزه با پوست زرد و خط های سبز که از صیفی جات است، بوتۀ علفی این میوه
فرهنگ فارسی عمید