- طاقچه
- فرورفتگی در دیوار برای گذاشتن اشیا، طاق
معنی طاقچه - جستجوی لغت در جدول جو
- طاقچه
- کمر دیوار اطاق که چیزها در آن نهند، طاقی زیر
- طاقچه ((چِ))
- رف، طاق کوچک
طاقچه بالا گذاشتن: ناز کردن، فخر فروختن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کلمه ترکی، بمعنی خرقه و پوشاک می باشد
تبگچه تبگ کوچک، بزمه کوچک (بشقاب کوچک) پیشدستی طبق کوچک، بشقاب خرد
پارسی تازی گشته تاکیه کلاه بلند و گرد، شب پوش شب کلاه نوعی کلاه بلند مخروط شبیه به کلاه درویشان. یا طاقیه ترکمانی. کلاه نظامیان عثمانی عرقچین، بافته سرخ، جمع طاقیات
طبق کوچک، بشقاب
آقچه، سکۀ سیم یا زر، پول طلا یا نقره، زر یا سیم مسکوک، اخچه
پارسی تازی گشته تاکه تاغه تاهه تای، تاغک تاکچه، رشته از ریسمان، دسته از مو یا گل یا سبزی، شاخه شاه اسپرم، پارچه نبریده
واحد شمارش جامه، پارچه و مانند آن مثلاً یک طاقه عبا، یک طاقه شال
جامه ای که کف طاقچه را بدان می پوشیدند و اعیان و توانگران طاقچه پوش عروس را از زر خالص می کردند
پارچه ای که کف طاقچه را با آن می پوشیدند
ناز کردن، فخر فروختن