- طاقدیس
- چین خوردگی های طاق مانند زمین، طاق مانند، به شکل طاق، ایوان
معنی طاقدیس - جستجوی لغت در جدول جو
- طاقدیس
- تیزی پیش عمارت، ایوان پادشاهان، چین خوردگی زمین که بشکل طاق است
- طاقدیس
- به شکل طاق، چین خوردگی های زمین که به شکل طاق است
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طاقدیس تاغدیس تاکدیس واژه پارسی است نام تختی افسانه ای، چین خوردگی های بزرگ زمین که خسمان است و برجستگی آن به سوی بالاست (طاق تازی گشته تاک پهلوی است) چین خوردگیهای عظیم زمین که بشکل قوسی است که تحدبش بطرف بالااست چین خوردگیهای عظیمی طاقی شکل آنتی کلینال
طاقدیس، چین خوردگی های طاق مانند زمین، طاق مانند، به شکل طاق، ایوان
مانند تاق، به شکل تاق، در دانش زمین شناسی به چین خوردگی های تاق مانند زمین گفته می شود، تخت تاقدیس، نام تخت خسروپرویز که از عجایب زمان وی شمرده می شد
آنتی کلینال
آناناس
چین خوردگی های زمین که وسط آن ها فرو رفته است، ناومانند، به شکل ناو
نگهبان و محلفظ
عهد کننده پیمان کننده، گره زننده استوار کننده، اجرا کننده صیغه در معامله، کسی که عقد نکاح بندد جمع عاقدین. یا عاقد قرارداد. کسی که قرار دادی را با شخصی یا موسسه ای دولتی منعقد سازد
یونانی تازی گشته زاگ سرخ زاگ سبز نحاس ابیض محرق زاج سبز
بشکل ناو (کشتی) مانندناو، چین خوردگی بزرگ ومنحنی مقعرطبقات زمین
جمع ناقد، سخن سنجان خرده گیران کهبدان جمع ناقد. در حالت نصبی و جری (در فارسی مراعات این قاعده نکنند)
آن چه دارای طاق است، دارای ایوان، مجازاً، نگهبان، محافظ
به شکل ناو، چین خوردگی ناو شکل طبقات زمین
فرانسوی نشانه
پاک کردن، پاکیزه کردن
پاک و منزه کردن، به پاکی و پاکیزگی منسوب کردن، به پاکی ستودن
پارسی تازی گشته تاکیه کلاه بلند و گرد، شب پوش شب کلاه نوعی کلاه بلند مخروط شبیه به کلاه درویشان. یا طاقیه ترکمانی. کلاه نظامیان عثمانی عرقچین، بافته سرخ، جمع طاقیات
پارسی است تاکی گونه ای کلاه، جامه دو تکه نوعی کلاه طاقی، قبای دوتایی
مقلوب واطده: دیرینه، ایستا (ثابت) زبانزد فرزانی
دیو نماز در برهان لافیس آمده و پارسی است وسوسه کننده ببدی اندازنده
وسوسه کننده
پاکتر، مقدستر