- طائله
- مونث طائل: و دشمنی کینه طایل جمع طوایل (طوائل)
معنی طائله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مونث زائل ناپدید یاوه، جنبنده جاندار مونث زایل، ذی روح جنبنده جمع زوائل (زوایل)
مونث سائل سپید پیشانی، سپید بینی مونث سایل، سپیدی پیشانی و قصبه بینی که باعتدال باشد، یا نفس سایله. خون جهنده. یا صاحب نفس سایله. جانداری که چون سر او را ببرند خون از رگهای وی بجهد حشرات ماهیها
ترفند
شر و فساد، مهلکه، آشوب، سختی و گزند
طایل، وسیع، گسترده، زیاد، فایده، سود
زن، فرزند و اهل خانۀ مرد که نان خور او باشند، خانواده
پاره، گروه از هر چیزی، جانب هر چیزی، گروه، دسته، تیره، جماعت
مونث طائر: و هواپیما
طایل جمع طوایل (طوائل)
تازی گشته میز، وینردشیر تخته نرد
خانواده، زن و فرزند
فساد، شر، عیب، دشواری، سختی
مونث قائل نیمروز، خواب نیمروزی
هایله در فارسی مونث هائل ترساننده
فزونی، توانائی، قدرت، دستگاه