- ضیع
- هلاک شدن، تلف گردیدن، بی تیمار و هیچکاره گردیدن
معنی ضیع - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زمین زراعتی و آب و درخت موجود در آن، زمین غله خیز، نابودی
آب و زمین و مانند آن زمین زراعتی، جمع ضیاع، خواسته متاع کالا. وضعیت و وضیعه در فارسی مونث وضیع بها کاست، سپرده (ودیعه)، پسر خوانده، باژ که فرمانروا گیرد، پهرست باژو ساو
بشتام بشتالم مهمان ناخوانده
کشتزار آباده، خواسته کالا، پیشه، بازرگانی آب و زمین و مانند آن زمین زراعتی، جمع ضیاع، خواسته متاع کالا
آبخوست آداک گریزک
طفل شیر خواره
آسیب رسان تر
دنی، فرومایه، پست، ناکس
ضایع کننده، تباه سازنده
کودک شیرخوار، همشیر، برادر همشیر
تباه کننده تبست تباهیده آسیب یافته تباه کننده، زمانکش سستکار ضایع کرده شده ضایع کننده تباه سازنده، تلف کننده وقت اهمال کار
فرو مایه پست، سپرده فرومایه کوچک پست مقابل شریف: مضطرب آشفته خاطر تنگدل اندیشناک هم و ضیع و هم شریف و هم صغیر و هم کبار. (وحشی)
خرید یا فروش
دیواره، راستا، راسته
پراکندگی
فراوان شدن، بالا آمدن
هویدا و ظاهر گردیدن
تباه، بیکاره، بی فایده، بی اعتبار شده
ضایع شدن: تباه شدن، نابود شدن، بیهوده شدن
ضایع کردن: تباه کردن، نابود کردن
ضایع گذاشتن: فرو گذاشتن، مهمل گذاشتن
ضایع شدن: تباه شدن، نابود شدن، بیهوده شدن
ضایع کردن: تباه کردن، نابود کردن
ضایع گذاشتن: فرو گذاشتن، مهمل گذاشتن
غشای نازک روی استخوان، گیاهی بدبو، عوسج
ضایع شدن، تلف شدن، تباه شدن، ضایعه، مرگ، نابودی
کفتار، پستانداری گوشت خوار شبیه سگ که دست هایش از پاها بلندتر است و معمولاً از لاشۀ جانوران تغذیه می کند، عرجا
زمین زراعتی و آب و درخت موجود در آن، زمین غله خیز، نابودی، ضیعت
ضیاع و عقار: زمین های کشاورزی و اموال خانه
ضیاع و عقار: زمین های کشاورزی و اموال خانه
رام شدن
فروتنی کردن، فروتنی
پستان حیوانات به ویژه پستان گاو یا گوسفند
فروتنی کردن، فروتنی
پستان حیوانات به ویژه پستان گاو یا گوسفند
پاره خطی که با پاره خط دیگر تشکیل زاویه می دهد، سمت، پهلو
نموکردن، فراوان شدن، بالا آمدن، برآمدن، فزونی و برآمدگی چیزی، مثل افزایش حجم خمیر و برنج پخته، افزونی حاصل کشت و زرع، ری، ری کردن
اسپوشه، زاخل تر (شبرق) از گیاهان، خار کویک (کویک نخل)، درخت خشک، می تنک می آبکی، کلان پستان: زن، کلان پستان: گوسفند نسج پوششی استخوان که لایه نازکی است و استخوان ساز است و موجب رشد عرضی استخوان می شود. یا ورم ضریع. التهاب و تورم پوششی استخوان
پستان: در جانوران ماده، دوشیدنی شیر ده مانند، تاه ریسمان سست ناتوان، خردسال، خواری، فروتن شدن، رام گردیدن زبون، فروتن
جنباندن کسی را، بی آرام کردن، بر کندن، ترسانیدن، شکافتن دو پاره کردن چوکک کوچ نر بوف نر از پرندگان
زور آور، درشت اندام