- ضیافت (پسرانه)
- مهمانی
معنی ضیافت - جستجوی لغت در جدول جو
- ضیافت
- سور، بزم
- ضیافت
- مهمان داری، مهمانی، مهمان شدن
- ضیافت
- مهمانی، مهمانداری
- ضیافت ((فَ))
- مهمان شدن، مهمانی، مهمانی باشکوه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناسرگی و ناسره شدن
فال گرفتن از روی پرواز پرنده
یافتن، پیدا کردن، دریافتن، حس کردن
یافت شدن: پیدا شدن
یافت شدن: پیدا شدن
پیدا کردن، بدست آوردن تحصیل کردن، دانستن شناختن
مهمانی کردن مهمانی دادن
کسی که زیاد به مهمانی رود، مهمان
شب پاسی (گویش گیلکی)
محل ضیافت مهمانسرای مهمانخانه
سور برگ