- ضیاعات
- زمین های کشاورزی کشتزاران
معنی ضیاعات - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پسمان ها
ضایع ها، تباه ها، بیکاره ها، بی فایده ها، بی اعتبار شده ها، جمع واژۀ ضایع
مونث ضایع از دست رفته تلف شده، فاسد گشته تباه شده جمع ضایعات
отходы
Abfall
відходи
odpady
desperdício
spreco
desperdicio
déchet
afval
فضلةٌ
פְּסוֹלֶת
ของเสีย
استان، فرمانروایی
دینداری کردن، دینداری، آیین خدا پرستی جمع دیانات
جمع دیار، خانه ها سراها
دیدار کردن (شخص بزرگ و محترم) باز دید کردن، بمشاهده متبرک و بقعه ها رفتن، دعایی که به عنوان تشرف باطنی برای امامها امامزاده ها و اولیا خوانند حجع: زیارات
جمع زیاده، بسیاران افزون ها جمع زیادت افزونیها بیشیها
جمع جماعت
جمع ایاله، استانها جمع ایالت
جمع ایقاع
جمع حیازت. گردآوردنها جمع آوریها، مراتع اختصاصی که در بعضی نواحی (مانند کرج و نهاوند) بچراندن گله های خلیفه اختصاص داشت، جمع حیازه، گرد آمده ها، به دست آمده ها