معنی ضَاغَطَ - جستجوی لغت در جدول جو
ضَاغَطَ
مجبور کردن، فورواردر
ادامه...
مَجبور کَردَن، فُورواردِر
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ضَغَطَ
فشرده کردن، فشار، فشار دادن، فشار آوردن، فشردن
ادامه...
فِشُردِه کَردَن، فِشار، فِشار دادَن، فِشار آوَردَن، فِشُردَن
دیکشنری عربی به فارسی
رَابَطَ
پیوند دادن، پیوند
ادامه...
پِیوَند دادَن، پِیوَند
دیکشنری عربی به فارسی
ضَايَقَ
اذیّت کردن، نق زدن، آزار دادن
ادامه...
اَذیَّت کَردَن، نِق زَدَن، آزار دادَن
دیکشنری عربی به فارسی
ضَاعَفَ
چهار برابر کردن، او دو برابر شد
ادامه...
چَهار بَرابَر کَردَن، او دُو بَرابَر شُد
دیکشنری عربی به فارسی
هَابَطَ
تنزّل دادن، او پایین رفت
ادامه...
تَنَزُّل دادَن، او پایین رَفت
دیکشنری عربی به فارسی
ضَبَطَ
تنظیم کردن، تنظیم کنید
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، تَنظِیم کُنید
دیکشنری عربی به فارسی
ضَاغِط
پر فشار، فوریه، محکم
ادامه...
پُر فِشار، فِوریِه، مُحکَم
دیکشنری عربی به فارسی