معنی هَابَطَ
هَابَطَ
تنزّل دادن، او پایین رفت
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با هَابَطَ
رَابَطَ
رَابَطَ
پِیوَند دادَن، پِیوَند
دیکشنری عربی به فارسی
هَبَطَ
هَبَطَ
فُرود آمَدَن، او اُفتاد، اُفتادَن، اُفت کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
أَحبَطَ
أَحبَطَ
نااُمید کَردَن، او نااُمید شُدِه بود
دیکشنری عربی به فارسی
رَابَحَ
رَابَحَ
سود بُردَن، بَرَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
جَابَرَ
جَابَرَ
بِه طُورِ عُمومی سَفَر کَردَن، او مَجبور شُد
دیکشنری عربی به فارسی
ثَابَرَ
ثَابَرَ
پافِشاری کَردَن، تَدَاوُم داشتِه باشَد
دیکشنری عربی به فارسی
ضَاغَطَ
ضَاغَطَ
مَجبور کَردَن، فُورواردِر
دیکشنری عربی به فارسی
سَابَقَ
سَابَقَ
مُسابِقِه دادَن، سابِق
دیکشنری عربی به فارسی
هَادَأَ
هَادَأَ
آرام کَردَن، آرام گِرِفت
دیکشنری عربی به فارسی