جای خم وادی. ج، ضواجع، گول. (منتهی الارب). نادان. (منتخب اللغات) ، ستارۀ مایل بغروب. (منتهی الارب) (منتخب اللغات) ، مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده و ملازم خانه و مقیم در آن بجهت عجز یا بزرگی. (منتهی الارب). ج، ضواجع
جای خم وادی. ج، ضواجع، گول. (منتهی الارب). نادان. (منتخب اللغات) ، ستارۀ مایل بغروب. (منتهی الارب) (منتخب اللغات) ، مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده و ملازم خانه و مقیم در آن بجهت عجز یا بزرگی. (منتهی الارب). ج، ضواجع
بر پهلو خفته: مرد، پر خواب خسبنده، گول، ستاره فرو رو، بخور بخواب: ستور، تنبل، گراینده، دهانه رود مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده ملازم خانه به جهت عجز یا بزرگی، جمع ضواجع
بر پهلو خفته: مرد، پر خواب خسبنده، گول، ستاره فرو رو، بخور بخواب: ستور، تنبل، گراینده، دهانه رود مرد بر پهلو خوابیده، کاهل بسیار خسبنده ملازم خانه به جهت عجز یا بزرگی، جمع ضواجع