ضناءه (ضُ ءَ) ضناءه. حاجت. ضرورت. گویند: قعد فلان مقعد ضناءه، ای ضروره. (منتهی الارب)ضناءه. ضرورت و حاجت. (منتهی الارب) ادامه... ضُناءه. حاجت. ضرورت. گویند: قَعدَ فلان مقعد ضناءَه، ای ضَروره. (منتهی الارب)ضناءه. ضرورت و حاجت. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا