- ضمانت
- پایندان
معنی ضمانت - جستجوی لغت در جدول جو
- ضمانت
- ضامن شدن، کفیل شدن، بر عهده گرفتن، دچار شدن به بیماری دائم که گاه به گاه شدت کند و موجب زمین گیری شود
- ضمانت
- پذیرفتاری پایندانی بابیزنی، بیماری دراز آهنگ بیماری کهنه، دوستی مهر، آسیب، زمینگیری بر جا ماندگی دچار شدن به بیماریی دایم که گاه به گاه شدت کند و موجب زمین گیری شود، کفیل شدن تعهد کردن کسی را، کفالت پایندانی پذیرفتاری. توضیح به ابن معنی در عربی نیامده و به جای آن ضمان مستعمل است و ضمانه در عربی به معنی درماندگی و زمین گیری است ولی در فارسی مستعمل است: طغر لبک... عمید الملک را فرمود تا جوابی مختصر به آبتگین نویسد و این ملطفه بخلیفه فرستد تا موجب سلوک و ضمانت او شود
- ضمانت ((ضَ نَ))
- متعهد شدن. کفالت کسی را کردن، درستی یا صحت چیزی را یا کسی را یا گفته ای را متعهد شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
راستی، ضد خیانت
امین بودن، مقابل خیانت، راستی و درستکاری، جمع امانات، مالی یا چیزی که به کسی می سپارند تا از آن نگه داری کند، ودیعه، دادن چیزی به کسی برای اینکه از آن نگه داری کند
بخیلی کردن، بخل
قبول کردن، پذیرفتن، در فقه و حقوق برعهده گرفتن وام دیگری، در فقه و حقوق التزام اینکه هرگاه چیزی از میان رفت مثل یا قیمت آن را بدهند، حمایت، ضامن
ضمانت، پذیرفتن، کفالت، ضامنی
((ضَ))
فرهنگ فارسی معین
پذیرفتن، بر عهده گرفتن وام دیگری را، ضمانت، ملتزم شدن به این که هرگاه کسی به عهد خود وفا نکرد از عهده خسارت برآید
پایند نامه ورقه ای دال بر ضمانت از کسی
Warranty
Guaranteed
Guarantee, Warrant
гарантия
гарантированный
гарантировать
Garantie
garantiert
garantieren, gewährleisten
гарантія
гарантований
гарантувати
gwarancja
gwarantowany
gwarantować
garantia
garantido
garantir
garanzia
garantito
garantire
garantía