جدول جو
جدول جو

معنی ضق - جستجوی لغت در جدول جو

ضق
(ضَق ق)
حکایت کردن آواز سنگ را که بر سنگ افتد. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ)
تیر در جای نشاندن، تیر تراشیدن. (المصادر زوزنی)
لغت نامه دهخدا
(تَ بَلْ لُ)
پراکنده شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). تفرق و تکسر: رمیت رأسه علی القوم فتقضقضوا، ای انکسروا و تفرقوا. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(قُ)
اسد. (اقرب الموارد). شیر بیشه. (منتهی الارب). و فعلال به ضم فاء جز در این مورد نیامده است. (اقرب الموارد). رجوع به قضقاض شود
لغت نامه دهخدا