جدول جو
جدول جو

معنی ضفف - جستجوی لغت در جدول جو

ضفف(ضَ فَ)
بسیاری عیال. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) ، تناول طعام با مردم، بسیاری دست بر طعام، و منه الحدیث: احب ﱡ الطعام ما یکون علی ضفف. و فی الحدیث ما شبع رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و سلم من خبز و لحم الاّ علی ضفف، ای علی کثره الایدی علی الطعام او علی الضیق و الشده، تنگی، سختی حال. (منتهی الارب). سختی. (مهذب الاسماء) ، بسیاری خورندگان با قلت طعام، حاجت. (منتهی الارب) ، شتاب. (مهذب الاسماء). سرعت در کاری. گویند:لقیته علی ضفف، ای عجله، ضعف و سستی، کم از پری پیمانه. کم از هر پر که باشد، انبوهی مردم بر آب. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضعف
تصویر ضعف
دو چندان، دو برابر، دو برابر چیزی یا بیشتر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
سست شدن، ناتوان شدن، سستی، ناتوانی
ضعف اعصاب: وضع غیر عادی اعصاب که سبب خستگی و فرسودگی و بی حالی و تحریک پذیری می شود، بیماری عصبی، نوراستنی
ضعف تالیف: در علوم ادبی پس و پیش بودن و تلفیق کلمات برخلاف دستور زبان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضیف
تصویر ضیف
مهمان، آنکه به خانۀ کس دیگر می رود و در آنجا از او پذیرایی می کنند، آنکه در هتل، مهمان خانه، مسافرخانه و مانند آن اقامت دارد، آنکه موقتاً و یا بدون دریافت و پرداخت پول به کاری می پردازد مثلاً دانشجوی مهمان، بازیگر مهمان، استاد مهمان، در ورزش ویژگی تیمی که در خانۀ تیم حریف بازی می کند
فرهنگ فارسی عمید
(ضِ فَ فَ)
جمع واژۀ ضف ّ. (منتهی الارب). رجوع به ضف شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شفف
تصویر شفف
اندک از هر چیزی، ترا پدیدی تنکی نازکی
فرهنگ لغت هوشیار
جمع صفه، پیش زین ها ستاوند ها نشستنگاه سوار از زین اسب، ایوان مسقف، غرفه مانندی در درون اطاق بزرگ که کف آن کمی بلندتر است و بزرگان در آن نشینند شاه نشین، خانه تابستانی سقف دار، جمع صفف صفاف. یا صفه حمام. ایوانی که در آن رخت کنند و پوشند سربینه گرمابه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفف
تصویر حفف
نشان، پی، اثر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افف
تصویر افف
اندک، هنگام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
سستی، ناتوانی، خلاف قوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضرف
تصویر ضرف
کدوی سفید درخت انجیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضفع
تصویر ضفع
سرگین پیل، سرگین انداختن، تیز دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضفط
تصویر ضفط
بستن، سوار شدن، نگذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضاف
تصویر ضاف
صفت) کامل تمام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضیف
تصویر ضیف
میهمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لفف
تصویر لفف
گرانزبانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضیف
تصویر ضیف
((ضَ یْ))
مهمان، جمع اضیاف، ضیوف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
((ضَ))
سست شدن، ناتوان گشتن، سستی، ناتوانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
((ض))
دوچندان، دو برابر، جمع اضعاف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
سستی، ناتوانی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
Debility, Faintness, Fragility, Frailness, Tenuousness, Weakness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
faiblesse, fragilité, ténuité
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
חולשה , שבריריות , חוֹלשָׁה , חוּלְשָׁה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
약함 , 약함 , 취약성 , 허약함 , 약점
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
kelemahan, kerapuhan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
दुर्बलता , दुर्बलता , नाजुकता , कमजोरी
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
zwakte, breekbaarheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
debolezza, fragilità
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
debilidad, fragilidad, tenuidad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
debilidade, fraqueza, fragilidade, tenuidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
słabość, kruchość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
слабкість , крихкість , слабкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
Schwäche, Zerbrechlichkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
слабость , хрупкость , слабость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ضعف
تصویر ضعف
虚弱 , 微弱 , 脆弱 , 弱点
دیکشنری فارسی به چینی